نفت / شناسه خبر: 292774 / تاریخ انتشار : 1404/3/7 21:53
|

سوآپ فاجعه؛ دیپلماسی خودزنی در اوج بحران

درست در اوج بحران تأمین انرژی و در لحظه‌ای که خاموشی‌های سراسری، مردم را کلافه و کارخانه‌ها را زمین‌گیر کرده و فریاد اعتراض و اعتصاب کامیون‌داران در ۱۳۰ شهرِ ۳۰ استان...

نفتی ها /امیرحسین هاشمی‌جاوید: درست در اوج بحران تأمین انرژی و در لحظه‌ای که خاموشی‌های سراسری، مردم را کلافه و کارخانه‌ها را زمین‌گیر کرده و فریاد اعتراض و اعتصاب کامیون‌داران در ۱۳۰ شهرِ ۳۰ استان، از کمبود و گرانی سوخت، دولت را عاجز کرده و در بن‌بست قرار داده است، «دیپلماسی انرژی» کشور مشغول اجرای نمایشی شرم‌آور است: تبدیل شبکه‌ی خطوط لوله‌ی ملی به «پیست ترانزیت گاز ترکمنستان» برای ترکیه!

در اوج ناترازی فاجعه‌بار گاز و تأمین برق داخلی و در هنگامه‌ای که زمستان سخت و قریب‌الوقوعی پیش روی مردم کشور قرار دارد، امضای قرارداد سوآپ روزانه پنج میلیون مترمکعب (سالانه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب) گاز ترکمنستان به ترکیه، در شرایطی رقم می‌خورد که شمال‌شرق ایران، در آستانه‌ی زمستانی سهمگین، چشم به گرمای گاز دوخته، در حالی که یادمان نرفته است که نیروگاه‌ها پیارسال به سوزاندن ۱۰.۵ میلیارد لیتر گازوییل و ۸.۴ میلیارد لیتر مازوتِ سرطان‌زا مجبور شده‌اند که به‌طور قطع امسال هم بیشتر از قبل تکرار می‌شود. این نه تصمیم راهبردی، که خیانتی آشکار و بی‌توجهی به «امنیت ملی» در سایه‌ی بحران است.

 

آمارهای جهنمی: فاجعه زیر فرش قرمز ترانزیت

 

ایران با وجود در اختیار داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز جهان، در سال ۱۴۰۱ متحمل زیان ۱۴ میلیارد دلاری از ناترازی گاز شده و صنایع حیاتی و نیروگاه‌ها را به سوزاندن ۱۰.۵ میلیارد لیتر گازوییل و ۸.۴ میلیارد لیتر مازوت مجبور کرده است.

در شرایطی که ۳۰ درصد از گاز به علت فرسودگی خطوط لوله انتقال، نشتی دارد و معادل گاز مصرفی سالانه پنج استان شمالی کشور هدر می‌رود و روزانه ۲۰ تا ۲۸ میلیون لیتر بنزین به علت یارانه‌های ویرانگر و غیرمنطقی قاچاق می‌شود، دستگاه دیپلماسی انرژی کشور به دنبال حق‌العبور ناچیز سوآپ و در توهم این موضوع که قطب و کریدور انرژی منطقه است، در ابرهای صورتی غوطه می‌خورد. موضوع اینجا جالب می‌شود که درآمد ایران از سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه تنها ۰.۱۵ درصد از درآمد فروش گاز در داخل است.

آیا عجیب نیست در شرایطی که مصرف انرژی ایران بیش از ۲.۵ برابر استاندارد جهانی انرژی است و نارضایتی‌های عمومی از قطعی‌های مکرر گاز، برق و آب، روز به روز شدت می‌گیرد و مردم از کمبود گاز رنج می‌برند، اولویت سیاست‌گذار انرژی، در این بحران خانمان‌سوز، چرخاندن توربین‌های ترکیه با گاز ترکمن‌ها و پُر کردن جیب آنها از طریق شبکه خطوط لوله گاز کشور است، نه تأمین گرمای خانه‌های ایرانی!

نزد دیپلمات‌های «کارکشته»ی شرکت ملی نفت ایران حتما تبدیل ایران به «کریدور انرژی» در توهمات دیپلماتیک، ارزان‌تر از تأمین پایدار گاز داخلی و تعمیر خطوط لوله‌ی فرسوده است انگار!

 

کارنامه خیانت‌های یک «برادر»؛ چاقو از پشت

 

تاریخ روابط گازی ایران و ترکمنستان، خود گواه تلخی‌ها و بدعهدی‌های پر تکراری است. «کشور دوست و برادری» که سابقه درخشانی در قطع ناگهانی گاز بر روی ایران در اوج سرمای «زمستان‌ها» دارد؛ از بحران سال ۱۳۸۶ که در اوج سرما، قیمت گاز را به یک‌باره از ۴۰ دلار به ۳۶۰ دلار در هر یک‌هزار مترمکعب افزایش داد تا قطع کامل صادرات گازش در دی‌ماه ۱۳۹۵ بدون هیچ هشدار قبلی! این همان کشوری است که حتی پس از تسویه کامل بدهی ۱.۶۵ میلیارد دلاری ایران در اردیبهشت ۱۴۰۲، باز هم به امضای قراردادهای جدید واردات پایدار گاز به ایران تمایلی نشان نداد و «جریمه تأخیر» طلب کرد. با این حساب، آیا هنوز نام این جمهوری را «کشور دوست» می‌خوانیم؟ ترکمنستان نه برادر که غاصب منافع ملی است!

حالا، زیرساخت‌های ملی ما که دست‌ساخته ایرانیان برای گرمابخشی به مردم ایران است، اکنون به «پل عبادی» برای همین «برادر خیانت‌پیشه» تبدیل شده است! خط لوله‌ی سرخس-خانگیران و ایستگاه‌های تقویت فشار آن»، قربانی «دیپلماسی حقیر حق‌العبور گاز» شده‌اند. منافع ملت ایران، گروگان منافع ترانزیتیِ «چندرغاز» دلارهای ترکمنستان و ترکیه شده است.

سرمایه‌گذاری‌های کلان که در زیرساخت‌های گازی شمال شرق کشور، از جمله در خط لوله سرخس-خانگیران و ایستگاه‌های تقویت فشار مرتبط با آن انجام شد، نه برای گرم کردن خانه‌های ایرانی که به «گذرگاهی گازی» تبدیل و به ترکمن‌ها هبه شده؛ این یعنی دیپلماسی انرژی شرکت نفت، به جای «تأمین‌کننده» منافع ملی، به «فروشنده»‌ای بدل شده است که منافع کوتاه‌مدت ترانزیت را بر امنیت انرژی ملت ترجیح می‌دهد.

زیرساخت‌های کشور، به جای تأمین انرژی مردم و صنایع داخلی که این روزها پتروشیمی‌ها و نیروگاه‌ها زیر بار بدهی و هزینه‌های مازاد حاصل از سوزاندن سوخت مایع خرد می‌شوند، به بستری بدل شده برای بازی سود کوتاه‌مدت و بی‌پروای ترانزیت! آیا مدیران شرکت ملی نفت جز شوآف و تداوم بحران مدیریت، برنامه دیگری هم در چنته دارند؟

 

ناترازی مزمن: طوفان خانمان‌برانداز حاکمیت

 

این فاجعه، محصول «طوفان خانمان‌برانداز» سیاست‌گذاری‌های پوچ است؛ این روند، جز «رسوایی گازی» و قربانی کردن امنیت ملی انرژی کشور در پای منافعی نامشخص، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ در حالی که ناترازی گاز هر سال گریبان پتروشیمی‌ها و مردم را می‌گیرد و زمستان‌های هر سال سخت‌تر از سال پیش از راه می‌رسد، این تصمیم‌ها و کج‌سلیقگی‌ها، نه تنها امنیت انرژی کشور را تأمین نمی‌کند، بلکه به معنای نادیده گرفتن امنیت ملت برای سود کوتاه‌مدت ترانزیت است .

بخش انرژی ایران، با وجود ذخایر عظیم، از زیرساخت‌های فرسوده و کمبود سرمایه‌گذاری رنج می‌برد؛ خطوط لوله‌ای که مستعد خرابی هستند و محدودیت‌های فنی دارند. یارانه‌های نامناسب نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ برآوردهای غیررسمی نشان می‌دهد که روزانه ۲۰ تا ۳۵ میلیون لیتر بنزین قاچاق می‌شود که بیش از ۲۰ درصد مصرف روزانه بنزین ایران را شامل می‌شود.

قیمت سه‌هزار تومانی هر لیتر بنزین در برابر هزینه تمام‌شده هشت‌هزار تومانی آن از قیمت‌گذاری‌های تحریف‌شده و توزیع ناکارآمد آن حکایت دارد. هدررفت‌ها و مصرف بالای داخلی بدون ارزش افزوده، به صراحت مصداق «سوخت‌فروشی مفت و ارزان» است. به این وضعیت، تحریم‌ها و فساد سیستماتیک که موجب بلوکه شدن انتقال فناوری و سرمایه شده است را هم بیفزایید.

حکمرانی پریشان به تحریم‌های بین‌المللی، کمبود سرمایه‌گذاری و تشدید بحران‌های انرژی مکرر انجامیده و از اقدام‌های نوآورانه، بهره‌ورانه و بهینه‌سازی جلوگیری کرده است؛ عدم انتقال فناوری، سرمایه‌گذاری خارجی و تراکنش‌های مالی لازم برای توسعه و نگهداری زیرساخت‌ها، در این مصائب نقش دارند و یک «طوفان خانمان‌برانداز» را در بخش انرژی ایران به راه انداخته‌اند. در این وانفسا، وزارتخانه‌های نفت، نیرو و راه هم کماکان و همچنان سه جزیره بی‌ارتباط و بدون هماهنگی با هم سرگردانند و وزیران آنها در حاشیه‌ها دست و پا می‌زنند.

 

امنیت ملی در پرتگاه سقوط

 

تحلیل توافق سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه از طریق ایران، تصویری روشن از پیچیدگی، پریشانی و عدم شفافیت در دیپلماسی انرژی کشور در بستر چالش‌های داخلی و فرصت‌های منطقه‌ای ارائه می‌دهد. در حالی که توافق سوآپ می‌تواند به احیای روابط با ترکمنستان، کسب حق‌العبور گازی (احتمالاً به شکل گاز معادل) و تقویت نقش ایران به‌عنوان یک کریدور انرژی منطقه‌ای کمک کند، اما این دستاوردها در سایه ناترازی شدید گاز داخلی و نگرانی از کمبودهای زمستانی، بیشتر به دمیدن در شیپور از سر گشاد آن می‌ماند.

چالش اصلی برای دیپلماسی انرژی ایران، ایجاد توازن میان اهداف راهبردی ژئوپلیتیکی (مانند تبدیل شدن به قطب انرژی منطقه‌ای و بهبود روابط با همسایگان) و نیازهای فوری امنیت انرژی داخلی است. این وضعیت نشان می‌دهد که سیاست‌گذاران انرژی باید رویکردی جامع اتخاذ کنند که نه تنها فرصت‌های منطقه‌ای را پوشش دهد، بلکه به‌طور قاطعانه به راهبردهای ریشه‌ای جبران ناترازی گاز داخلی، از جمله بهینه‌سازی مصرف، افزایش تولید و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و نوسازی خطوط لوله فرسوده، توجه کنند.

عدم توجه به این توازن می‌تواند به تداوم نارضایتی عمومی و تضعیف امنیت انرژی دامن بزند و همچنین موجب عمیق‌تر شدن معضلات اقتصادی و تعطیلی صنایع و بیکاری غیرقابل کنترل شود. در این میان، از ناکارآمدی حکمرانی، باید از افزایش سن بازنشستگی به ۷۰ سال از سوی سازمان تأمین اجتماعی و عدم متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان نیز یاد کرد.

 

اولویت‌های وارونه حکمرانی

 

انفجار خشمِ گرسنه‌ی انرژی در خیابان‌ها و جاده‌ها؛ حالا در حالی که هر روز ده‌ها هزار کامیون ایرانی در جاده‌ها معطل مانده‌اند از کمبود و گرانی سوخت و مردمی که از خاموشی‌های پراکنده شهرها و روستاها به تنگ آمده‌اند؛ این شرایط اعتبار وزارتخانه‌های نیرو، نفت و راه را ویران کرده است. وقتی صدای «بگذارید کار کنیم» کامیون‌داران در جاده‌های کشور خفه می‌شود و خانواده‌ها در دل شب زیر نور موبایل، از خاموشی‌های مکرر برق آه می‌کشند، این بی‌توجهی به امنیت انرژیِ «ملت» و پر کردن حساب بانکی یک همسایه و بازارسازی برای آن، چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟

عبور گاز ترکمن‌ها، به جای مهار ۳۰ درصد هدررفت گاز داخلی در خطوط لوله فرسوده، مصداق اولویت وارونه است. سیاست‌گذاران انرژی باید بدانند که ادامه این مسیر جز گسترش سوءمدیریت و تضعیف امنیت ملی ثمر دیگری ندارد و نشانی از تعمیق فقر انرژی و انفجار اعتراض‌ها، «تحقیر ژئوپلیتیک ایران در برابر ترکمنستان و ترکیه»، و فروپاشی کامل صنعت با خاموشی‌های ابدی است.

 

دیپملماسی خودزنی

 

همزمان با این «دیپلماسی خودزنی»، مردم فومن در «جهنم ساخته دست همین حکمرانی» می‌سوزند! این تصادفی نیست؛ نماد نظامی است که امنیت انرژی ملت را می‌فروشد تا جیب همسایه را پُر کند. نماد بی‌کفایتیِ مدیرانی است که به شوآف دیپلماسی انرژی مشغول هستند! این نه یک «خطای مدیریتی» که خیانت سازمان‌یافته به سرمایه‌های ملی است.

وقت آن است که دیپلماسی انرژی ایران، در میانه‌ی این بحران چند لایه، به جای دنبال کردن منافع آنی همسایه‌ها، اولویت خود را تأمین سوخت، گاز، آب و برق برای مردم خود قرار دهد، نه «فروش امنیت» به بیگانه!

آیا «دیپلماسی انرژی» دولت، نام مستعار «خودزنی انرژی» است؟ وقتی شبکه گاز کشور مهمان ناخوانده‌ای همچون ترکمن‌ها دارد، پاسخ ملت ایران در خیابان‌ها و جاده‌ها داده خواهد شد!

آیا «دیپلماسی انرژی» دولت، پوششی برای «خودزنی سازمان‌یافته صنعت انرژی کشور» است؟ وقتی شبکه گاز ملی «رالی مسابقه ترکمن‌ها» می‌شود، پاسخ ملت در اعتصاب‌ها و اعتراض‌های سراسری ثبت خواهد شد! وقت آن است که به جای «فروش امنیت ملی» به بیگانه، تأمین سوخت، گاز، آب و برق مردم ایران، نخستین و تنها اولویت دولت باشد. سایه زمستان نزدیک است… و این بار، برف فقط روی پشت‌بام‌ها نمی‌بارد، بر دوش امنیت ملی می‌نشیند. لطفا از توهم بیرون آیید و از خواب خرگوشی بیدار شوید!

لینک کوتاه

http://naftiha.ir/292774

کلیدواژه

تامین انرژی

خطوط لوله گاز

انتقال گاز

اخبار مرتبط

ارسال نظرات

captcha
آخبرین اخبار
پربیننده ترین ها
فراخوان مناقصه عمومی یک مرحله ای خرید سه عدد کولر اسپیلت ۱۸ هزار ایوولی (EVVOLI) و سه عدد کولر اسپیلت ۲۴ هزار ایوولی
شرکت صنایع پتروشیمی سبلان