نفتی ها /فائزه پناهی، دیدار آلاسکای ترامپ و پوتین، هرچند بدون توافق رسمی تمام شد، اما زمین بازی نفت را دوباره شکل داد؛ زمینی که دیگر نه میدان جنگ آشکار است و نه ساحل آرامش؛ حالا اوضاع مانند قدم زدن روی سطحی یخ زده از دریاست که زیر آن موجهای تازهای در حرکتاند.
در این زمین چین درست وسط بازی ایستاده، روسیه در شرق آسیا سنگر گرفته و ایران اگر بخواهد از سر خوردن روی این یخ جان سالم بهدر ببرد، ناچار است راههایی تازه و خلاقانه برای فروش و قراردادهایش بسازد و درست همینجاست که همه نگاهها دوباره به یک نقطه برمیگردد، پکن.
در واقع چین امروز فقط خریدار نفت نیست؛ او داور بازی هم شده است، اقتصاد نیمهجان این کشور باعث شده مصرف انرژی با احتیاط پیش برود و همین احتیاط، قدرت چانهزنی چین را بالا برده است؛ در همین حال، روسیه و ایران همزمان درهای بازار چین را میکوبند و رقابت میان آنها تخفیفها را سنگینتر کرده است و حالا پکن است که تصمیم میگیرد کدام فروشنده در زمین بماند و کدام کنار رود.
برای ایران اما ماجرا پیچیدهتر است؛ اگر آمریکا دست روی صادرات روسیه نگذارد، ایران ناچار است رقابتی سخت با مسکو در شرق آسیا تحمل کند، رقابتی که معمولاً روسها با تخفیفهای عمیقتر در آن پیروز میشوند؛ اما اگر واشنگتن ناگهان پیچ ترانزیت و بیمه نفت روسیه را سفت کند، درِ فرصتی بهروی تهران باز میشود؛ فرصتی کوتاه، که تنها با آمادگی لجستیکی و مالی میتواند به سهم واقعی در بازار تبدیل شود.
ایران اما نباید تنها چشم به بخت و اقبال رقابت با روسیه بدوزد و آیندهاش بیشتر به ابتکار خودش گره خورده؛ گسترش بازار فرآوردهها، بازی با کارت پتروشیمی، استفاده هوشمندانه از قراردادهای تهاتری و یافتن مقاصد تازه در آسیای جنوبشرقی یا آمریکای لاتین. تنها این مسیرهاست که میتواند کشور را از سایه روسیه بیرون بیاورد.
نکته مهم اما این است که دیدار آلاسکا بار دیگر نشان داد بازی نفت، بازی انفجار فوری یا آرامش طولانیمدت نیست؛ بازی روی زمینی لغزنده است و برنده کسی است که بهجای ایستادن و تماشا، خلاقانه مسیرهای تازه بسازد و زودتر از دیگران دست به حرکت بزند پیش از این که یخها بشکند و زیر پایش خالی شود...