نفتی ها /در روزهایی که ایران درگیر تامین گاز موردنیاز برای مصارف داخل کشور است، قطر و ترکیه به دنبال راهاندزی پروژهای عظیم در حوزه انرژی هستند. پروژهای که از میدان مشترک پارس جنوبی آغاز خواهد شد.
خط لوله گاز قطر-ترکیه که در سال ۲۰۰۹ متوقف شده بود، پس از سقوط رژیم بشار اسد بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. این پروژه میتواند تاثیر بسزایی در تامین انرژی اروپا داشته و جایگاه قطر و ترکیه را در بازار انرژی جهانی تقویت و جایگاه رقبای آنها را تضعیف کند.
پس از حمله روسیه به اوکراین و کاهش صادرات گاز روسیه به اروپا، کشورهای اروپایی به دنبال منابع جایگزین برای تامین انرژی خود هستند. در این شرایط، خط لوله گاز قطر-ترکیه میتواند گزینهای مناسب برای کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه باشد.
اجرای این پروژه همچنین میتواند جایگاه سوریه را در ترانزیت گاز ارتقا دهد و به اقتصاد این کشور کمک کند. برخی تحلیلگران معتقدند که یکی از دلایل حمایت همیشگی روسیه از رژیم اسد، جلوگیری از احداث این خط لوله و حفظ انحصار صادرات گاز روسیه به اروپا بود. از این رو، با توجه به حمایت ترکیه از گروه تحریرالشام و برانداختن حکومت اسد، به نظر میرسد که راهاندازی خط لوله قطر به ترکیه از دلایل مهم برانداختن حکومت اسد بوده است.
پس از روسیه و ایران، قطر سومین دارنده بزرگ ذخایر گازی جهان است و به همراه ایران در میدان گازی مشترک پارس جنوبی شریک است. این میدان، بزرگترین منبع گاز طبیعی جهان به شمار میرود. قطر که بخش عمده گاز خود را به صورت گاز مایع یا همان LNG صادر میکند، از طریق این خط لوله دسترسی مستقیم به بازار اروپا پیدا خواهد کرد.
طبق برنامه اولیه، خط لوله گاز قطر از مسیر عربستان سعودی و سوریه عبور کرده و به ترکیه میرسد تا از آنجا به اروپا منتقل شود. این خط لوله همچنین از نزدیکی مرز عراق عبور میکند و گفته میشود که امکان تامین گاز نیروگاهها و صنایع این کشور را نیز فراهم میکند.
در حالی که ایران به دلیل تحریمها و مشکلات زیرساختی قادر به تامین گاز موردنیاز در داخل کشور نیست، قطر بخش بزرگی از گاز خود را به صورت LNG صادر میکند. گرچه این روش امکان صادرات به بازارهای جهانی را فراهم کرده، اما نسبت به انتقال گاز از طریق خط لوله، پرهزینهتر و پیچیدهتر است.
در کنار مسیر اولیه، قطر و ترکیه به دنبال مسیرهای جایگزین برای این خط لوله بودند. مسیر احتمالی دیگر میتوانست از قطر، عربستان، کویت، عراق و سپس ترکیه عبور کند و بدون عبور از سوریه اجرا شود و وابستگی پروژه به تحولات سیاسی در این کشور را کاهش دهد. اما گویا پس از سقوط بشار اسد، بار دیگر احداث این خط لوله کلید خورده است.
آلپراسلان بایراکتار، وزیر انرژی ترکیه، اخیرا اعلام کرده است که پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه میتواند پس از سقوط رژیم اسد دوباره احیا شود. قطر در سال ۲۰۰۹ پیشنهاد احداث این خط لوله را ارائه کرد، اما بشار اسد تحت فشار روسیه از پیوستن به این پروژه خودداری کرد.
اکنون که سهم گاز روسیه در واردات اروپا به کمتر از ۱۵ درصد رسیده، سهم قطر تنها ۵ درصد است. دلیل این سهم پایین، هزینه بالای LNG و دشواریهای فنی آن است. چرا که صادرات گاز مایع هزینه بالاتری نسبت به صادرات گاز طبیعی دارد. با این حال، احیای خط لوله قطر-ترکیه میتواند به تنوعبخشی منابع انرژی اروپا کمک کند و هزینهها را برای قطر کاهش دهد.
ترکیه نیز به دنبال تبدیل شدن به مرکز انرژی منطقه است و در این راستا علاوه بر پروژه خط لوله قطر-ترکیه، به منابع ترکمنستان، آذربایجان و حتی اسرائیل نیز چشم دوخته است. ترکیه که درصدد افزایش ارتباط خود با اروپاست، نقش مهمی در از بین بردن رقبای خود در منطقه دارد.
پس از سقوط حکومت اسد، همچنان جنگ رقبای منطقه ادامه دارد. با از بین بردن زیرساختهای اسد و پیشرویهای ترکیه و اسرائیل در این منطقه، در آینده چهره جدیدی از خاورمیانه مشاهده خواهد شد و راه اتصال خاورمیانه به اروپا، از کشورهای عربی و کریدور عرب-مد خواهد گذشت.
نکته مورد توجه دیگر در این زمینه، مالکیت منابع نفتی و گازی ترکیه است. بخش بزرگی از این منابع، در دست نیروهای کرد و نیروهای دموکراتیک سوریه یا همان قسد است. در این بین برای تضمین راهاندازی خط لوله گاز قطر به ترکیه، نیروهای تحریرالشام و ارتش ملی سوریه، به دنبال تضعیف قسد و مناطق خودگردان کردنشین سوریه به حمایت از ترکیه هستند.
موقعیت ایران در تقاطع اروپا، خاورمیانه و آسیا، فرصتی برای تبدیل شدن به هاب تجارت در صادرات انرژی و کالا بود. اما جایگاه ایران در کریدورهای منطقه و تجارت انرژی، در حال افول است. میدان گازی پارس جنوبی که منبعی مشترک بین قطر و ایران است، کاربردهای گوناگونی برای هر دو کشور دارد.
لازم به ذکر است حتی زمانی که ایران متحد سوریه بود هم اقدامی برای استفاده از میدان گازی پارس جنوبی برای افزایش روابط تجاری و تبدیل شدن ایران به هاب انرژی و کالا در منطقه انجام نشد. با وجود این که سهم برداشت ایران از پارس جنوبی بیشتر از سهم قطر است، اما قطر در حال استفاده از ظرفیت خود برای ارتباط با دیگر کشورهاست.
در همین زمینه، مسعود زنگنه، رئیس عملیات مخازن مشترک مجتمع گاز پارس جنوبی، در چهار دی ماه سال جاری در حاشیه بازدید اصحاب رسانه از این مجتمع اعلام کرد که با برداشت ۷۱۰ میلیون مترمکعب گاز از پارسجنوبی به طور روزانه، سهم برداشت ایران از قطر بیشتر است.
با این حال، این میزان از برداشت عمدتا صرف نیازهای داخلی میشود و باز هم به گفته سعید توکلی، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران در گفتگو با برنامه میز اقتصاد شبکه خبر، روزانه زمان اوج مصرف در کشور، کمبود 250 میلیون تا 300 میلیون مترمکعبی گاز وجود دارد.
در چنین شرایطی که ایران درگیر تامین گاز موردنیاز داخلی است، قطر و ترکیه درصدد استفاده از خلأ بهوجودآمده به نفع خود هستند و از میدان پارس جنوبی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. درواقع خاورمیانه به صحنه جنگ کریدوری بر سر تغییر کشورهای ذینفع تبدیل شده و در این زمینه، گاز طبیعی یکی از مهمترین بهانههای این جنگها میتواند باشد.
همانطور که جنگ یکسال اخیر اسرائیل و غزه را میتوان بر سر احداث نشدن کریدور عرب-مد دانست، پیشروی گروه تحریرالشام و ارتش ملی سوریه علیه حکومت بشار اسد را هم میتوان به احداث خط لوله گاز قطر به ترکیه و اروپا مرتبط کرد. حمایت ترکیه از گروه تحریرالشام و ارتش سوریه نیز گواهی بر این موضوع است.
در این میان روسیه نیز متضرر است و اگر این خط لوله راهاندازی شود، بخش بزرگی از صادرات گاز روسیه نیز از بین خواهد رفت و خاورمیانه جدید به نفع ترکیه، قطر و دیگر کشورهای همپیمان رقم خواهد خورد. در این بین اما باید در نظر گرفت که جان بسیاری از افراد به دنبال منافع مادی و تجاری کشورها از دست رفته است.