نفتی ها /اینکه انتقال نفتا به پتروشیمی از طریق خط لوله منتفی شده، برهیچکس پوشیده نیست اما قطعا عواقب ناشی ازاین تصمیم مسالهای است که اگر مدیران نفت به آن اندیشیده بودند، قطعا چنین تصمیمی گرفته نمیشد!
هرچند که تبدیل نفتا به بنزین و صادرات آن برای امروز کشور پول نقد و بی دردسر محسوب میشود و شاید دلیل اتخاذ چنین تصمیمی ازسوی مسوولان بالاخص سالاری چنین چیزی باشد اما قطعا ادامه این تصمیم طی ماههای آینده علاوه بر افزایش قیمت پلیمر در کشور میتواند منجر به از دست رفتن بازارهای صادراتی این محصول که بعضا کشورهای اروپائی هستند، شود!
به عنوان مثال هم اکنون پتروشیمی تبریز که پلن آن بنابر خوراک نفتا طراحی شده ماهانه ۷ میلیون لیتر از آبادان و حدود ۱۰ میلیون لیتر از پالایشگاه تهران نفتا دریافت میکرده که پیشبینی میشود ادامه روند فعلی ظرفیت تولید این شرکت را ۵۰ درصد کاهش دهد که این امر قطعا در تامین نیاز داخلی و صادراتی پلیمر یک مشکل اساسی خواهد بود.
حال سوالی که باید از مسوولان امر پرسید آنکه میزان نیاز پتروشیمی چون تبریز که حدود ۱۷ میلیون لیتر در ماه بوده جهت حمل به این مجتمع به چند تانکر نیاز دارد؟ چقدر زمان میبرد تا این میزان نفتا به این مجتمع از مقصدی چون تهران یا آبادان ارسال گردد و یا مهمتر از همه اینها آیا میزان تانکر لازم برای این انتقال در کشور وجود دارد؟
قطعا این موارد سوالاتی است که مسوولان پیش از اتخاذ چنین تصمیمی به آن فکر نکردهاند و تنها به این نکته اکتفا کردهاند که فروش بنزین مساوی با پول نقد خواهد بود و پتروشیمیهایی چون تبریز و شازند اراک که خوراک نفتا مصرف میکنند، به علت خصوصی بودن باید خود به فکر راهکاری برای ادامه راه باشند؛ این درحالی است که شرکت ملی نفت ایران برای تامین خوراک این پتروشیمیها از طریق خط لوله تعهد کتبی داده است و قطع تزریق خوراک به این پتروشیمیها خلاف قانون است.
هر چند که این موضوع گریبانگیر مجتمعهای دیگری چون امیرکبیر نیز شده چراکه این نوع پتروشیمیها نیز از خوراک ترکیبی گاز و نفتا بهره میبرند!
با اینحال تصمیمات مدیران نفت طی ماههای گذشته در خصوص صنعت پتروشیمی کمی سوال برانگیز است. از قطع کامل خوراک گاز برخی از پتروشیمیها و کاهش محسوس انتقال خوراک به برخی دیگر در جهت مدیریت مصرف گاز زمستان گرفته تا حرف و حدیثهای بسیار در خصوص تعیین نرخ خوراک، افزایش قیمت یوتیلیتی، برخورد غیرمنصفانه با متانول سازها و اینبار قطع انتقال نفتا از طریق خط لوله، که تنها ظرف حدود ۶ ماه گذشته بوقوع پیوسته همه و همه این ذهنیت منفی را در ذهن کارشناسان ایجاد کرده که برخی از مدیران امروز نفت دانسته یا ندانسته درتلاش برای ویران کردن صنعت پتروشیمی هستند؛ آنهم در شرایطی که اقتصاد کشور وابسته به ارز پتروشیمیهاست و دشمنان معتقدند یکی از دلایل مقاومت ایران در مقابل خواستههای بیمنطقشان صنعت پتروشیمی ایران است! بنابراین ضروری است نهادی بالاتر از مجموعه نفت به این موضوع و اتفاقات اخیر صنعت پتروشیمی ورود کند و تا دیر نشده جلوی ویرانی این صنعت را بگیرد! تا دیر نشده باید کاری کرد!