نفتی ها /فائزه پناهی؛ درحالیکه چین با شجاعت به سراغ جراحی بزرگ صنعت پتروشیمی میرود و از مازاد ظرفیت و زیاندهی پالایشگاهها درس میگیرد، ایران همچنان در مسیر توسعه بیمحابای پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی پیش میرود، بیآنکه بازار صادراتی، تغییرات تقاضای جهانی و ضرورت خلق ارزشافزوده را در نظر بگیرد؛ اما پرسش کلیدی اینجاست که در نهایت چه کسی قرار است نقشه راه این صنعت استراتژیک در ایران را طراحی کند، و آیا زمان برای این تصمیمسازی سرنوشتساز در حال از دست رفتن نیست؟
تحولات اخیر در صنعت پتروشیمی چین نشان میدهد که حتی بزرگترین بازیگر این عرصه نیز در برابر قانون آهنین اقتصاد یعنی عرضه و تقاضا تسلیم شدنی است؛ چین طی یک دهه گذشته آنچنان با سرعت سرسامآور به توسعه ظرفیت پالایش و پتروشیمی پرداخت که امروز با مازاد ظرفیتی روبهروست که سودآوری این صنعت را به صفر و حتی زیر صفر رسانده است و حالا این کشور اکنون با تصمیمی دردناک اما ضروری، به تعطیلی پالایشگاههای کوچک و قدیمی و بازآفرینی تمرکز بر محصولات با ارزش افزوده بالا روی آورده است.
به بیانی دیگر، دولت پکن بهخوبی دریافته که «تولید بیشتر» الزاما به معنای «سود بیشتر» نیست و مسیری که روزی مزیت تلقی میشد، امروز به تهدیدی برای کل اقتصادشان بدل شده است مسیری که همین الان هم ایران در جهت معکوسش در حال حرکت است.
وزارت نفت و شرکت ملی صنایع پتروشیمی (NPC) با اتکا به شعار خودکفایی و توسعه داخلی، پروژههای متعدد پالایشی و پتروشیمی را کلید زدهاند؛ بیآنکه استراتژی روشنی برای صادرات پایدار، دسترسی به بازارهای آینده یا تمرکز بر زنجیره ارزش وجود داشته باشد. حاصل این رویکرد میتواند چیزی جز تکرار تجربه چین نباشد، با این تفاوت که ایران در شرایط تحریم، محدودیتهای مالی و ریسکهای سیاسی بهمراتب شدیدتری قرار دارد.
نکته حیاتی بعدی اینجاست؛ صنعت پتروشیمی ایران سابقهای چند دههای دارد و در منطقه خاورمیانه یکی از پیشگامان بوده است، بنابراین انتظار میرود به جای تکرار اشتباهات دیگران، نقشه راهی هوشمندانه برای آن طراحی شود. این نقشه راه باید نه تنها میزان تولید، بلکه تنوع محصولات، مسیرهای صادراتی، جایگاه در بازارهای جهانی و حتی پیوند با صنایع پاییندستی داخلی را مشخص کند.
اما چه کسی باید این نقشه راه را ترسیم کند؟ پاسخ روشن است؛ وزارت نفت، شرکت ملی صنایع پتروشیمی و نهادهای سیاستگذار کلان اقتصادی، این وظیفه نمیتواند بر عهده شرکتهای پراکنده یا پروژههای فردی گذاشته شود. یک استراتژی ملی لازم است تا از تبدیل فرصت پتروشیمی به یک باتلاق سرمایهسوز جلوگیری کند؛ مسیری که چین را با همه توان اقتصادیاش مجبور به عقبنشینی و اصلاح نمود ولی آیا ایران با اقتصاد محدودتر، بازارهای تنگتر و چالشهای بزرگتر، میتواند بدون برنامه وارد این میدان پرریسک شود؟
تحلیل حاضر، بر پایه گزارش اخیر
OilPrice و مقایسه تطبیقی با وضعیت ایران نگاشته شده است.