نفتی ها /فائزه پناهی؛بازار گاز طبیعی آمریکا در آستانه ورود به فصل زمستان وارد فاز انتقالی شده است؛ مرحلهای که معاملهگران را در وضعیت «ابهام قیمتی» قرار میدهد، حالا قیمتها در محدوده سه دلار برای هر واحد انرژی استاندارد گاز در حال نوساناند و نگاهها به قراردادهای نوامبر دوخته شده است؛ جایی که سرمای نیمکره شمالی میتواند نقطه عطفی برای جهش یا ریزش جدید قیمتها باشد.
در این میان، تجربه بازارهای بینالمللی نشان میدهد که «انعطاف در صادرات» مهمترین مزیت رقابتی در بخش گاز طبیعی است، جایی که ایالات متحده و قطر با اتکا به زیرساخت گسترده مایعسازی (LNG) و ناوگان حملونقل دریایی، توانستهاند از شوکهای فصلی حداکثر بهره را ببرند. این کشورها در مواجهه با بحرانهای مقطعی، از جمله افزایش ناگهانی تقاضا در اروپا یا شرق آسیا، مسیر محمولههای LNG را به سرعت تغییر میدهند و عملاً از هر نوسان قیمتی درآمدی تازه خلق میکنند.
در مقابل، ایران با وجود در اختیار داشتن دومین ذخایر گاز جهان، به دلیل نبود پایانههای صادراتی LNG، تکمیلنشدن خطوط لوله فرامرزی و محدودیتهای ناشی از تحریم مالی و تجاری، فاقد چنین انعطافی است. به بیان دیگر، ایران در بازاری که ماهیت آن شدیداً «کوتاهمدت، فصلی و متکی بر زیرساخت» است، هیچ ابزار واکنش سریع در اختیار ندارد.
پیامد این وضعیت اما روشن است، شوکهای قیمتی جهانی، که میتوانند برای برخی کشورها بهعنوان «فرصت طلایی درآمدی» عمل کنند، برای ایران صرفاً یک سیگنال خبری باقی میمانند و این در حالی است که مصرف داخلی بالا، تلفات شبکه انتقال و ضعف در مدیریت تقاضا، امکان مازاد صادراتی را بیش از پیش محدود کرده است.
شاید باید باز این موضوع را به یاد بیاوریم که چالش استراتژیک سیاستگذاری در ایران نه کمبود منابع گاز، بلکه فقدان «ظرفیت انعطافپذیر صادراتی» است و تا زمانی که سرمایهگذاری در LNG، تنوعبخشی به مسیرهای صادراتی و رفع گلوگاههای زیرساختی در دستور کار قرار نگیرد، ایران همچنان تماشاگر پرنوسانترین بازار انرژی جهان باقی خواهد ماند؛ پرسش کلیدی اما این است، آیا میخواهیم در آینده، بازیگر فعال بازار گاز باشیم یا همچنان در حاشیه به نظاره بنشینیم؟/fxempire