نفتی ها /همزمان با آغاز به کار رسمی نمایشگاه نفت، گاز و پتروشیمی دهان به دهان گشتن شایعه مربوط به افزایش قیمت بنزین و سپس انتشار آن توسط ۲ خبرگزاری مخالف دولت فضای مجازی کشور و جامعه را به گونهای ملتهب کرد که به تعبیری کشور در صف بنزین قرار گرفت.
از طرف دیگر اقدام خبرنگار یکی از آن رسانهها به ویژه متنی که پس از آن در توییتر خود منتشر کرد، اگر چه از سوی بسیاری از رسانهها و خبرنگاران به عنوان یک بی اخلاقی حرفه ای و استفاده از امنیت آهنین آن رسانه تعبیر شد ولی سوال این است چرا خبرگزاری رسمی وزارت نفت، شورای عالی اطلاع رسانی دولت، رسانههای دولتی، سایتهای موجود در شبکه های مجازی و سایر رسانه های نفت و انرژی دوستو حامی وزارت نفت به مقابله با این شایعه نپرداخته یا اگر پرداختند نتوانستند آن را مهار کنند؟
در درجه نخست نمیتوان به مردم ایراد گرفت. اینکه گفته شود یک باک بنزین چقدر ارزش دارد که مردم چند ساعت از وقتشان را صرف معطلی برای پر کردن آن کنند چندان منطقی نیست چراکه جو روانی ایجاد شده نسبت به گرانیهای پی در پی در جامعه جایی برای نگاه منطقی دهک متوسط و پایین جامعه نمیگذارد. نکته دیگر اینکه تعداد زیادی از همین مردم روزهای سهمیه بندی و اجرایی شدن عرضه بنزین با کارت هوشمند سوخت در سال ۱۳۸۶، صف های طولانی پمپ بنزینها و مشکلات مربوط به کارت سوخت را به یاد داشته، واکنش آنان حکایت "مار گزیده ای است که از هر ریسمان سیاه و سفیدی میترسند".
اما نکته اصلی مورد بحث در این گزارش انفعال شدید روابط عمومیهای وزارت نفت، پالایش و پخش و شرکت پخش فرآورده های نفتی در اطلاع رسانی گسترده و جلوگیری از ایجاد ازدحام صورت گرفته در پمپ بنزین های سراسر کشور است.
اولین نکته این است که پیش از انتشار رسمی خبر افزایش قیمت بنزین توسط ۲ خبرگزاری مورد نظر، خبر افزایش قیمت بنزین توسط کارکنان شرکتهایی از جمله پالایش و پخش به دیگر همکاران، دوستان و بستگان اطلاع داده شده بود تا در فرصت باقیمانده باک های بنزین خودرویشان را پر کنند.
نکته دیگر اینکه ظاهرا تمام نیروهای روابط عمومیهای مجموعه وزارت نفت کاملا درگیر برنامه های افتتاح نمایشگاه بین المللی نفت، گاز و پتروشیمی بودند و تکذیبیه روابط عمومی شرکت پالایش و پخش و سخنگوی آن، زمانی منتشر شد که صف های طولانی در جایگاههای سوخت رسانی تشکیل شده بود.
اما مهم ترین واقعیت تاسف بار این است که وزارت نفت، شرکت پالایش و پخش و شرکت پخش فرآورده های نفتی مدتهاست عملا روابط عمومی ندارند. اشتباه بزرگ زنگنه و تیم مدیریتی وی در دولت روحانی این بود که تصور کردند با انتصاب خبرنگاران رسانه های گروهی به عنوان رئیس روابط عمومی میتوانند تمام رسانههای ریز و درشت را مدیریت کنند. نارضایتی شدید خبرنگاران حوزه نفت و انرژی از مدیرکل سابق روابط عمومی نفت که از همراهان زنگنه در وزارت نیرو محسوب میشد زنگنه را به این صرافت انداخت تا در اواخر دولت یازدهم او را کنار گذاشته، یکی از خبرنگاران خوشنام مطبوعات را به روابط عمومی نفت بیاورد. حضور وی مانند قرص مسکنی بود که انتقادات رسانه ها را فرو نشاند اما دوای درد وزارت نفت با این داروی مسکن درمان نشد. متاسفانه روند بکارگیری خبرنگاران حوزه نفت در مسئولیت روابط عمومی ادامه پیدا کرده یک خبرنگار از شبکه رادیو به واسطه ارتباط نزدیک با زنگنه و حمایت وی در پست رئیس کل روابط عمومی شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی قرار گرفت و حمایت مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت باعث شد خبرنگار دیگری که چند سال پیش از آن توانسته بود کارمند روابط عمومی نفت شود رئیس روابط عمومی شرکت پخش فرآورده های نفتی شود.
حقیقت این است که خبرنگاران رئیس روابط عمومی شده در نفت پس از آمدن به نفت گوئی که به هدف خود یعنی کارمند نفت شدن رسیده باشند دیگر به تعبیری نتوانسته اند آن شور و حرارت کار در حوزه نفت را از خود نشان دهند.
از سویی دیگر، به اذعان کارشناسان اشتباه تاسف بار بعدی را روابط عمومی وزارت نفت مرتکب شده است . روابط عمومی نفت دولت دوازدهم با گردهم آوردن خبرنگاران حوزه نفت و انرژی و تشکیل تیمهای اتاق فکر و حمایت از راه اندازی سایتهای خبری و شبکههای مجازی توسط آنان سعی کرده زحمت نوشتن گزارشهای خبری و مقالات تحلیلی مثبت نسبت به برنامه های وزارت نفت و سیاست های شخص زنگنه را بر دوش آنان قرار دهد. غافل از آنکه وقتی قلمی در ازای مزد نگاشته شود هرچه بیشتر بنویسد از احساس تعهد و تعلق خالی شده و تاثیرگذاریش بر مخاطبان هر روز کمتر میشود.
و اینگونه میشود که بتدریج وزارت نفت کارش به جایی میرسد که وقتی افزایش قیمت محرمانه بنزین توسط ۲ خبرگزاری منتشر میشود، مجموعه ای که قرار است خط مقدم هدایت کار به عنوان "مادر نبردها" باشد روابط عمومیهای کارآمد و دلسوزی در اختیار ندارد تا با تمام وجود از گسترش آن خبر جلوگیری کرده، با تکذیب سریع،اطلاع رسانی گسترده و همراه کردن دیگر رسانهها خبر ناخوشایند منتشر شده را کنترل کرده، از تشدید التهاب پیش آمده در جامعه جلوگیری کند.
شاید بد نباشد در انتهای گزارش، اشارهای داشته باشیم به اتفاق اخیر در صداوسیمای کشور! زمانی صداوسیما برای جذب بیشتر مخاطب از بازیگران در جایگاه مجریان بهره برد. اما پس از ماه ها تجربه این روش، در نهایت مسوولان صداوسیما به این نتیجه رسیدند که هر شخص باید در جایگاه خود قراربگیرد. به نحویکه مجریانی که سالیان سال آموزش فن بیان و ... دیده اند در جایگاه خود قرار بگیرند و بازیگران تنها به شغل بازیگری خود بپردازند. این مثال تنها از این منظر است که تاکید گردد شاید یک خبرنگار بتواند در جایگاه خود بسیار حرفه ای عمل کند اما نباید فراموش کرد که پست روابط عمومی باید در اختیار کسانی قرار بگیرد که سالیان سال دراین حرفه مو سفید کرده اند و درعین حال همین مو سفیدان از تجربه و توانائی خبرنگاران در جایگاه ارتباط با رسانههای خود بهره بیشتری ببرند! به نظر میرسد نفت هم باید تا دیر نشده به این فکر بیندیشد که هر شخصی را به جایگاه خود بازگرداند تا مهرهها سر جایشان قرار بگیرند!
اختصاصی