نفتی ها /با افزایش تنشها در منطقه و بازگشت تحریمهای اروپایی علیه ایران، بار دیگر مسئله بستن تنگه هرمز از سوی مسئولان کشوری و البته روزنامه کیهان مطرح شده است. اما آیا این اقدام شدنی است؟ در صورت انجام آن دولت سایر کشورها متضرر میشوند یا مردم ایران؟
پس از تحریم سه شرکت هواپیمایی ایران توسط اروپا و افزایش تنشها در منطقه، اظهار نظرات متفاوتی برای مقابله و پاسخ به آن مطرح میشود. گروهی از تحلیلگران به دولت پیشنهاد میدهند طبق وعدههای انتخاباتی، از مسیر دیپلماسی و مذاکره موضوع را حل و فصل کند تا مردم ایران بیش از این متضرر نشوند، گروهی دیگر نیز همان پیشنهاد همیشگی خود یعنی «بستن تنگه هرمز» را پیش میکشند.
در همین زمینه در شماره امروز روزنامه دولتی کیهان، محمد شریعتمداری، مدیر مسئول این روزنامه، در یادداشتی در واکنش به تحریم سه شرکت هواپیمایی ایران توسط اروپا، پیشنهاد بستن تنگه هرمز را به مقامات داده است.
او با استناد به کنوانسیونهای ۱۹۵۸ ژنو و ۱۹۸۲ جامائیکا که موضوع آن نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست، اعلام کرده است که ایران حق دارد در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگه هرمز را روی کشتیهای نفتکش و حامل کالای تجاری و تسلیحاتی ببندد. در ماده ۱۶ کنوانسیون آمده است که تشخیص بیضرر بودن و یا خسارتبار بودن عبور کشتیها بر عهده کشور ساحلی آبراههاست.
گرچه در این یادداشت سهم تنگه هرمز از تردد نفتکشها 42 درصد عنوان شده، اما بیشتر موسسات رهگیری نفت و رسانههای معتبر خارجی همچون سازمان انرژی آمریکا یا اویل پرایس در مقاطع مختلف سهم این تنگه را همواره کمتر از 25 درصد تخمین زدهاند. موضوعی که نشان میدهد گروههای طرفدار بستن تنگه هرمز حتی در نقش آن در انتقال نفت خام جهان دچار اشتباه محاسباتی و بزرگبینی شدهاند.
گرچه شریعتمداری در یادداشت خود به این موضوع اشاره کرده که روزانه نزدیک به 18 میلیون نفت خام جهان از طریق نفتکشها از این تنگه عبور میکند، اما احتمالاً میزان کل نفت خام معاملاتی در روز را 45 میلیون بشکه متصور شده که درصد آن را 42 درصد تخمین زده است.
نگاهی به سایت آنلاین worldometers نشان میدهد که در حال حاضر این معاملات در روز بیش از 97 میلیون بشکه است. در نتیجه در شرایطی کنونی که صادرات اوپک هم محدوده شده، تردد 18 میلیون نفت خام معادل 18.5 درصد خواهد بود که البته در این زمینه هم باید گفت این رقم در محدوده 20 میلیون بشکه و حدود 21 درصد است.
البته همین سهم حدود 21 درصدی هم از اهمیت بالایی برخوردار است و این تنگه را به یکی از استراتژیکترین نقاط اقتصادی جهان تبدیل کرده است. ازجمله آنکه نقش بزرگی در دسترسی به آبهای آزاد دارد و بستن آن تبعات بزرگی را در پی خواهد داشت. اما صرفاً نه برای آمریکا و اتحادیه اروپا؛ بلکه قبل از آن باز هم شهروندان ایرانی هستند که باید هزینههای این اقدام احتمالی را بپردازند.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که چنین پیشنهادی برای اولین بار نیست که از سوی شریعتمداری و همفکرانش مطرح میشود. پیش از این نیز هر گاه غرب اقدامی علیه ایران انجام داده، تنگه هرمز اهرم اصلی این گروهها برای گروکشی بوده است. تهدیدی که هیچگاه هم به مرحله اجرا نرسید.
بر این اساس باید گفت گویا به عقیده گروههای طرفدار تحریم، تنگه هرمز شبیه به برگ برندهای شده که هر گاه بخواهند میتوانند آن را باز کنند یا ببندند. اما باید گفت که تکرار مداوم چنین تهدیدی شبیه به لو دادن تاکتیکها به رقیب است، بهویژه آنکه طی این سالها تنها محدود به تهدید مانده و هیچگاه از یک تهدید فراتر نرفته است.
اویل پرایس چهارشنبه هفته گذشته، درست در هیاهوی تنشهای خاورمیانه، در گزارشی متذکر شد که در صورت محاصره کامل خلیج هرمز، قیمت نفت میتواند به بیش از 300 دلار در هر بشکه برسد. احتمال هرج و مرج ترافیکی در این تنگه، نهتنها بر قیمت نفت، بلکه بر بازارهای گاز نیز تاثیر منفی خواهد داشت. چراکه ال.ان.جی قطر از این خط عبور میکند.
تنگه هرمز که جریان نفت آن به طور متوسط حدود 21 میلیون بشکه در روز است، به عنوان مهمترین نقطه ترانزیت نفت در جهان توصیف می شود. این مسیر اصلی صادرات نفت خاورمیانه به آسیا و شریان اصلی صادرات همه تولیدکنندگان بزرگ منطقه از جمله خود ایران است.
بیارن شیلدروپ، تحلیلگر ارشد کالا، هفته گذشته در یادداشتی نوشت: اگر به واسطه تنشها و اختلال در عرضه، تنگه هرمز به مدت یک ماه یا بیشتر بسته شود، احتمالا قیمت نفت برنت به 350 دلار در هر بشکه افزایش مییابد. در چنین شرایطی اقتصاد جهانی سقوط میکند، اما قیمت نفت دوباره به زیر 200 دلار در هر بشکه میرسد.
این تحلیلگر در نهایت مطرح میکند که خطر اختلال در تنگه هرمز، دور از دسترس به نظر میرسد. چراکه آمریکا و چین در صورت مسدود شدن این تنگه اقدام به بازگشایی مجدد آن خواهند کرد.
بر اساس این تحلیل، میتوان به نتیجه گرفت که اولاً طرفهای فعال در بازار چندان موضوع بستن تنگه هرمز را جدی تلقی نمیکنند و حتی در صورت چنین اقدامی راهکار دورزدن آن را پیشبینی کردهاند.
نکته جالب توجه آن جاست که طبق گزارش اویل پرایس، تقریبا همه تحلیلگران تردید دارند که تشدید تنش در خاورمیانه به قدری جدی باشد که به محاصره تنگه هرمز منجر شود. اما گویا اویل پرایس نمیداند که برخی در ایران، داوطلبانه قصد اختلال در بازار نفت را دارند و موضوع بسته شدن تنگه هرمز را مستقیما به مقامات پیشنهاد میدهند.
همانطور که پیشتر ذکر شد، بسته شدن این تنگه، شاید در مقطعی اقتصاد جهان را با اختلال مواجه کند و نفت گران شود، اما جهان بار دیگر راه جایگزینی پیدا میکند و همه چیز را به حالت عادی برمیگردند.
لازم به ذکر است که عربستان و امارات ازجمله کشورهایی هستند که با داشتن خطوط لوله عملیاتی توانستند تنگه هرمز را دور بزنند. ایران بارها با بالاگرفتن تنشها در منطقه تهدید به بسته شدن تنگه هرمز کرده است. با وجود این تهدیدها علنا دیگر کشورها به سمت راههایی برای دور زدن این تنگه روی آوردند.
تاکنون با وجود این تهدیدها، اقدامی رخ نداده است اما باقی کشورها علنا راه جایگزین دارند و متحمل ضرر در بلندمدت نخواهند شد.
دور زدن تنگه هرمز اقدامی است که ایران نیز قصد انجام دادن آن را داشت، اما تاکنون موفق نشده است و کماکان به تهدیدهای خود ادامه میدهد.
اگر ایران قصد داشته باشد در یک اقدام تلافیجویانه تنگه هرمز را ببند، باید خود راهی جایگزین داشته باشد. چطور وقتی ایران خود تاکنون نتوانسته است که از طریق خط لوله گوره به جاسک، هرمز را دور بزند، اقدام به بستن تنگه هرمز کند؟
پروژه خط لوله گوره به جاسک، پروژهای استراتژیک به جهت دور زدن تنگه هرمز عنوان شده بود. اما دور زدن تنگه هرمز از طریق خط لوله گوره به جاسک، پروژهای است که تا کنون محقق نشده است.
این پروژه شامل خط لولهای 42 اینچی به طول هزار کیلومتر است که تلمبهخانه نفت گوره را به استان فارس، هرمزگان، بندر جاسک و از آنجا به منطقه مکران وصل میکند. طرح ایران ساخت بزرگترین پایانه صادرات نفت پس از خارگ در منطقه است.
هرچند بندر جاسک در حال حاضر مستقیما بر حجم صادرات نفت ایران تاثیر نمیگذارد، اما اهمیت این موضوع آن است که به عنوان جایگزینی برای مسیر صدور نفت در صورت مسدود شدن تنگه هرمز میتواند به کار رود. حال با توجه به نیاز منطقه مکران و به تعویق افتادن بهرهبرداری کامل از این پروژه، علنا موضوع دور زدن تنگه هرمز محقق نشد.
این موضوع نشان میدهد که ایران به دنبال بحرانهای داخلی مانند سرمایهگذاری و مشکلات بینالمللی، قادر به افزایش ظرفیتها و مزیتهای خود در منطقه نبوده است. سرمایهگذاری زیادی در این پروژه صورت گرفته و تاکنون به سرانجام نرسیده است.
در چنین شرایطی باید گفت در صورت بستن تنگه هرمز، خود ایران هم راه جایگزینی برای مسیر صدور نفت ندارد. چراکه اساسا همین تحریمها و البته برخی سهلانگاریها در داخل، اجازه توسعه راههای جایگزین را نداده است. در چنین شرایطی چطور میتوان از بستن عمدی تنگه هرمز سخن گفت؟
بستن تنگه هرمز پیش از هر شخص و کشوری به ضرر مردم ایران تمام میشود. چراکه جهان حتی اگر مقطعی وارد بحران شود، به هرحال راه جایگزینی برای جبران پیدا میکند. در داخل کشور نیز تاکنون کاسبان تحریم، سود زیادی از رنج مردم بردند و افزایش تنش در منطقه و سوق دادن کشور به سمت شرایط جنگی و تحریم بیشتر برای آنها غنیمت است.
در چنین شرایطی تنها مردم ایران هستند که با بسته شدن این تنگه استراتژیک و اختلال در روند صادرات، با مشکلات معیشتی بیشتری مواجه خواهند شد. در حال حاضر نیز صادرات کشور به قدری نیست که درآمد ارزی خوبی برای کشور به ارمغان بیاورد. اگر تنگه هرمز بسته شود، همین اندک صادرات نیز رو به خاموشی میرود.
با دمیدن بر آتش جنگ و وارد کردن کشور به فضای جنگی، تنها مردم متضرر خواهند شد. همانطور که تا کنون با نظامیگری در اقتصاد، تنها مردم متضرر شدند. همین حالا مردم به دلیل لغو پروازهای خود قادر به بازگشت به کشور نیستند. شاید بهتر باشد به مقامات پیشنهاد دهید که بر سر میز مذاکره بنشینند و اگر اتهامات کشورهای اروپایی را نمیپذیرند، دلایل کافی برای آن بیاورند تا تحریمها سریعتر لغو شود./تجارت نیوز