نفتی ها /نخستین بار پروسه گازسوز کردن خودروها در ایران با نصب کیت LPG بر روی برخی از خودروها از سالها پیش آغاز شد اما در میانه راه با انواع و اقسام توجیهات سعی شد تا این گونه القا شود که CNG به عنوان گاز طبیعی به دلیل وجود منابع عظیم آن در کشور و قیمت صادراتی بالاتر LPG و هزار دلیل و برهان دیگر از LPG بهتر است و از اواسط دولت هشتم برنامه ای برای جایگزینی جایگاه های LPG با CNG آغاز شد.
اما این روزها با افزایش آلودگی هوای شهرهای بزرگ ایران، دوباره بحث تنوعبخشی به سبد سوخت و افزودن سوختهای باکیفیت و با آلودگی کمتر نظیر LPG برای مصرف خودرها بالا گرفته است، کارشناسان معتقدند با افزودن گاز مایع به سبد سوخت کشور، علاوه بر کاهش وابستگی به بنزین، آلاینده کمتری وارد هوا میشود.
این کارشناسان میگویند، افزایش ۳۵ درصدی دوام خودرو، پاک و ارزان بودن، پیمایش بیشتر و ایمنی بیشتر با استفاده از گاز مایع (LPG) در مقایسه با CNG از جمله دلایلی است که این سوخت را به بهترین جایگزین برای بنزین تبدیل کرده است.
استفاده از LPG در خودروها در ایران میتواند از بعد آزاد شدن بنزین برای صادرات به نفع دولت، از بعد کاهش قیمت سوخت به نفع خودرودارها و مردم و در نهایت از بعد زیستمحیطی به نفع همه کشور باشد اما موضع وزارت نفت در قبال عرضه قانونمند این سوخت پاک برای خودروها کاملاً نامعلوم است و سالهاست که فرآیند گازسوز کردن خودروها از نوع LPG به صورت زیرزمینی انجام میشود.
همچنین با توجه به اینکه وزارت نفت اجازه توزیع استاندارد LPG را نمیدهد در حال حاضر بهصورت غیراستاندارد در خودروها سوختگیری میشود و به دلیل بسیار ارزانتر بودن گاز مایع (که به صورت سیلندر توزیع میشود) نسبت به بنزین، خود افراد خودروهایشان را دوگانهسوز میکنند و با استفاده از سیلندرهایی که معمولا در مراکز پیکنیک پرکنی توزیع میشود، اقدام به سوختگیری میکنند که به دلیل غیراستاندارد بودن تجهیزات، بارها سانحه آفریده است.
رضا رحیمی، کارشناس انرژی نیز در همین راستا گفت: گاز مایع دارای ارزش حرارتی ۱/۴۶ مگاژول بر کیلوگرم و عدد اکتان ۱۱۰ است. وی افزود: چون عدد اکتان این سوخت فسیلی بیشتر از عدد اکتان بنزین (۹۷-۸۵) است معمولاً باعث کارکرد بهتر موتور و جلوگیری از کوبش آن میشود. همچنین به دلیل انتشار آلاینده کمتر نسبت به بنزین و گازوئیل، راهکاری برای کاهش آلودگی هوا خواهد بود. این کارشناس انرژی اظهار داشت: در حال حاضر در دنیا حدود ۲۷ میلیون خودرو با سوخت LPG وجود دارد که سالانه ۲/۲۶ میلیون تن LPG مصرف میکنند.
ترکیه با ۴ میلیون و ۶۴۶ هزار دستگاه خودرو و روسیه و کرهجنوبی به ترتیب با ۳میلیون و ۲ میلیون دستگاه خودرو در صدر کشورهایی هستند که از گاز مایع به عنوان سوخت خودرو استفاده میکنند. این در حالی است که ترکیه، کرهجنوبی و استرالیا حتی در برهههایی اقدام به اعطای وام و تشویق برخی خودروهای پرمصرف نظیر تاکسیها به گازسوز کردن خودرو از نوع LPG کردهاند.
اما در دولت اصلاحات، وزیر نفت بدون کمترین بررسی و مطالعهای این کار را متوقف کرد که مورد اعتراض کیتسازها قرار گرفت و عده زیادی متضرر شدند ولی وی توجهی نکرد.
باید به این نکته هم اشاره کرد که، در دوره تحریمهای قبل از برجام که کمبود بنزین در کشور وجود داشت و واردات بنزین دچار مشکل بود، گاز مایع میتوانست کل مشکل را حل کند و این در حالی بود که در دولت نهم برای اینکه مانور دهند مشکل بنزین را حل کردهاند هر ماده سرطانزا و آلودهسازی را از پتروشیمیها گرفتند و با بنزین مخلوط کردند، در صورتی که در همان زمان گاز مایع صادر میشد و با توجه به مشکلات نقل و انتقالات بانکی بینالمللی پولش به کشور بازنمیگشت یا به سختی بازمیگشت.
این در حالی است که گاز مایع به عنوان یک سوخت فسیلی با آلودگی و کربن کم، در سراسر دنیا توسط دولتها شناخته میشود. استفاده از این سوخت میتواند به بهبود کیفیت هوا و کاهش انتشار گازهای گلخانهای منجر شود.
نکته بسیار مهم تر در مقایسه این دو نوع گاز این که تمام تجهیزات مورد نیاز برای دوگانه سوز کردن خودردو ها با LPG در داخل تولید می شود ولی برای CNG حداقل مخزن آن وارداتی است و برای کشور ارز بری دارد، و خالی از لطف است که به این اشاره نکنیم که جایگاههای CNG برای مکیدن گاز از خطوط لوله و تزریق آن به مخزن خودرو به کمپرسورهایی با توانی در حدود ۵۰۰ کیلو وات نیاز دارند. لذا غیر از هزینه برق، تامین این حجم توان الکتریکی خود مقوله حائز اهمیتی است.
با این اوصاف اگر مسیر CNG سوز کردن خودرو ها با این شتاب ادامه یابد روزگاری را تصور کنید که بیش از یک میلیون خودرو CNG سوز در شهری مثل تهران وجود داشته باشد. با یک حساب سر انگشتی به حدود ۱۰۰۰ جایگاه CNG در سطح شهر تهران نیاز خواهد بود که با تمام توان گاز را از لوله ها می مکند و به مخازن خودرو ها تزریق می کنند. جدای از نیاز به حدود ۵ مگاوات توان اضافی در شبکه برق (که خدا میداند از کجا باید تامین شود) فشار بی امان این جایگاه ها به شبکه گاز قطعا به افت فشار منجر خواهد شد. به این آش شله قلمکار سرمای زمستان را که هر ساله بیشتر هم میشود، اضافه کنید تا ببینید چه بلای خانمان سوزی با اجرای این پروژه به اصطلاح ملی در راه است.
چند سال پیش نیز به همین دلیل ساده ی افت فشار، گاز لازم برای اتوبوسهای CNG سوز تامین نشد و عملا بخشی از ناوگان اتوبوس رانی و به تبع آن حمل و نقل شهری دستخوش اشکال شد. به نظر نمی رسد در زمان افت فشار زمستانی شرکت ملی گاز بخواهد اولویت را به خودرو ها داده و گاز منازل را برای رسیدن گاز به جایگاه ها قطع نماید. به این ترتیب چاره ای باقی نمی ماند جز اینکه کمپرسورهای خوش خوراک جایگاه ها خاموش شوند و یک میلیون خودرو CNG سوز بی گاز منده مجبور شوند با سهمیه روزانه ۲ لیتری خود سر کنند.
سوال اینجاست که بر استفاده از CNG اصرار دارند، حاضرند این تبعات و اتفاقات ناشی از آن را بپذیرند و در آن زمان پاسخگو باشند؟ و
آیا بهتر نیست بجای جمع آوری جایگاه های LPG و (با توسل به زور) CNG سوز کردن خودرو ها مردم را در انتخاب CNG یا LPG به عنوان سوخت پاک و دوم آزاد بگذاریم تا خود گزینه دلخواه خود را برگزینند؟