نفتیها /آذرجزایری: از اواسط خردادماه امسال به عنوان قائم مقام مدیر طرحهای نگهداشت و افزایش تولید شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب منصوب شده اما طرح مدیری ندارد که وی قائم مقامش باشد! البته پاسخی هم برای این ابهام دارد؛ همانطور که برای تاخیرهای غیرقابل قبول در اجرای طرحهای موسوم به ۲۸ مخزن دلایلی عنوان میکند! نصاری پور در طول زمان این گفت وگو، همواره سعی بر دفاع از نحوه اجرای این ۲۸ مخزن داشت اما در بسیاری از لحظات تلاش این مدیر برای برتری نگاه مدیریتی در اظهاراتش به نسبت نگاه کارشناسی احساس میشد. هر چند که وی سعی بر ارائه استدلالهایی منطقی داشت اما به نظر میرسید خود نیز سعی دارد تا به همه موارد اشاره نداشته باشد و تنها بر نکاتی تاکید کند که قابل طرح و به نوعی دفاع منطقی از تاخیرها باشد! هر چند که گه گاهی نوع اظهاراتش به مصاحبهکننده این احساس را القاء میکرد که باردیگر نگاه کارشناسی پیشی گرفته و تلاش دارد تا کمی نقد را جایگزین دفاع از عملکرد صورت گرفته، کند!شاید برای این باشد که وقتی سعی دارد در پاسخ به سوال ما نمره ای به عملکرد مناطق در ۲۸ مخزن بدهد مکث قابل تاملی میکند و از نمره ۱۵ یا ۱۶ سخن به میان میآورد!
دراین بین شاید بهتر باشد از علل تاخیرمورد تاکید این مدیر ۲۸ مخزن مناطق نفت خیز جنوب بگذریم و قضاوت را به خوانندگان این گفت وگو بسپاریم؛ اما قطعا همگان براین معتقدیم که آمارها بهتر سخن میگویند! به گفته منصور نصاریپور، در حال حاضر پیمانکاران ۶ بسته اول حدود ۵ هزار بشکه تولید میکنند که البته طبق برنامه زمانبندی ای که داشتیم باید چیزی حدود ۲۶هزاربشکه تحویل میدادیم!
گفت وگوی یکساعته پایگاه تحلیلی – خبری "نفتیها" با منصور نصاریپور قائم مقام مدیر طرحهای نگهداشت و افزایش تولید شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب و البته یکی از کارشناسان فعال و متخصص این مجموعه را که به تازگی به نوعی بر صندلی مدیریت ۲۸ مخزن تکیه زده را در ادامه میخوانید.
* شما در حال حاضر قائم مقام طرح هستید، با توجه به این که معمولا باید مدیری باشد تا قائم مقام تعیین شود این سمت چگونه شکل گرفته است؟
بله یکی از دلایلی که انتصاب بنده هم پروسه طولانیای داشت همین بود که بنده به عنوان مدیر طرح منصوب شدم و نامه مدیر طرح هم به وزارت نفت ارسال شده اما با توجه هزینهها و برآورد بودجهای طرح و الزام سطحبندی مدیران طرحها که بود، ترجیح وزارتخانه بر این شد که چند ماه بنده به عنوان جانشین مشغول به فعالیت باشم و بعد از مدتی براساس صلاحدید مدیریت ارشد بر جایگاه مدیریت طرح تکیه بزنم؛ اما در حال حاضر مسئولیتهای کل طرح براساس حکم صادره ازسوی مدیرعامل به من سپرده شده است.
*در ابتدا بهتر است که مختصری در رابطه با روند اجرائی طرح ۲۸ مخزن و گردش مالیای که وجود دارد بیشتر توضیح دهید.
در رابطه با گردش مالی ۲۸ مخزن باید بگویم، حدود ۴.۳میلیارد دلار برای انجام کل طرحهای نگهداشت و افزایش تولید ۲۸مخزن مناطق نفت خیز جنوب در نظر گرفته شده که تاکنون با احتساب پرداخت ریالی رقمی حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان هزینه گردیده است.
ضمن آنکه با توجه به اینکه در ماههای جاری صورت وضعیت بخشهای ارزی ما در جریان است قطعا در سه چهار ماه آینده چیزی حدود ۲۰۰۰میلیارد تومان دیگر هم هزینه خواهیم داشت، به این دلیل که طرحهای ما به یک روال منطقی بخش اجرا رسیده اند بنابراین میبایست پیش پرداخت کالا را دریافت کنند.ضمن آنکه به زودی باید شاهد ارسال صورت وضعیتهای پیشرفتی هم باشیم بنابراین میزان اعتبار مذکور را درخواست کردیم که انشاالله محقق خواهد شد.
* این رقمی که فرمودید ۴ درصد مسئولیتهای اجتماعی هم شاملش میشود؟
خیر، بحث ۴ درصد بعد از محقق شدن تولید ومشخص شدن هزینه کردآن بستهکاری خواهد بود که البته اگرچه بخشی از چاههای ما به تولید رسیده اند اما ازآنجایی که سازوکار لازم هنوز درنظر گرفته نشده و درعین حال هنوز مشخص نشده این پول به دست چه کسی، کجا و چه طور هزینه خواهد شد فعلا دست نگه داشتهایم؛ البته یک کارگروه در تهران جهت بررسیهای لازم شکل گرفته و ما هم پیشنهاد دادیم که زیر نظر خود طرح باشد،زیرا ما میخواهیم این هزینه به جهت مزاحمتهایی که بالاخره برای مردم بومی ایجاد شده صرف مردم همین منطقه شود تا بتوانیم از هر بستهای که به تولید رسیده معادل ۴ درصد ازآن را صرف بهسازی محیط ورفع نیازهای اجتماعی آن مناطق کنیم.
*در حال حاضر تولید چه مقدار است؟
چیزی حدود ۱۰ هزار بشکه تولید با احتساب چاههای تعمیری است، البته ما طبق روالی که در طرح داریم به2 بخش تقسیم میشود؛ بخشی توسط روال جاری انجام میشود که خب هزینههایش را ما پرداخت میکنیم، چون بخشی از چاههای که در این طرح بزرگ وجود دارد مستقیما به پیمانکاران EPC , EPD داده شده و بخشی هم در روال جاری و برای شروع زودهنگام و این که دکلهای ملی حفاری بیکار نمانند به روال سابق ادامه دادیم ولی هزینههایش را از طرح نگهداشت تامین میکنیم.
در واقع چون ما سالهای سال بود که بحث نقدینگی برای پرداخت همین مطالبات ملی حفاری وسایرپیمانکاران را هم نداشتیم این سیاست ظرفیتی ایجاد کرد که چیزی حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان از بدهیهایی که برای همین طرح یعنی چاههایی که تعریف شده در طرح نگهداشت را به شرکت ملی حفاری پرداخت کنیم.
* یعنی این ۱۰ هزار بشکه تولیدی که به آن اشاره کردید از محل ۲۸ مخزن نیست؟
چرا،اما این ۱۰ هزارتا تولیدی است که از پیمانکاران EPC , EPD که قرارداد مستقیمی در طرح با ما دارند به وجود آمده و مجریان ما در پنج ناحیه مستقیما با آنها مکاتبه میکنند و آن روال جاریای است که از قدیم بوده که برای بخشی ازفعالیتهای تعریف شده در طرح نگهداشت وافزایش تولیدهم ادامه دارد و ازظرفیتهای طرح ۲۸ مخزن برای پرداخت هزینهها استفاده میشود.
* در حال حاضرتاخیرهای طرح ۲۸ مخزن ما قابل بحث و محسوس است، خب من خودم هم به این موضوع نقد دارم و فکر میکنم که ۲سال زمان کمی برای اجرای این پروژه است. اما در کمال تعجب دیدم که مسوولان فعلی مناطق نفت خیز جنوب این زمان را تعیین کردهاند. شما بفرمایین اساسا این بازده زمانی در نظر گرفته شده برای اجرای این طرحها منطقی بوده است؟
ببینید این پیشنهاد طبق ابلاغیه و مصوبه برنامه بودجه صورت گرفته که در آنجا اجازه داده شده که این طرح به مدت ۲ سال اجرا شود و آنچیزی که آمده است در مرحله اول این است که به صورت قراردادهای EPC , EPD باشد و در مرحله بعد هر کدام از این طرحها باید طبق ۲۶ قرارداد انجام میشد که طبق روال قاعدتاً این فرجه ۲۴ ماه درست بعد از انعقاد قرارداد در نظر گرفته شده است.
پس یک بحث خود طرح را داریم و دیگری اجزای آن که در قالب پروژههای ۲۶ گانهای است که بحث زمان در آنها مطرح میشود. بسته ۶ تایی اول خیلی سریع در مدت زمان ۳ الی ۴ ماه به صورت ریالی واگذار شد که خب رکورد هم زد، اما این ۶ طرح هم با هم متفاوت بودند برای مثال پروژه نرگسی بود که حفاری چاههای آن انجام شده به زودی صددرصد تکمیل است و به تولید هم خواهد رسید، اما در مقابل در طرحهایی چون منصوری و رامشیر با اینکه درتحت الارض بیش از ۶۰ درصد کارها انجام شده اما در بحث سطح الارضی بصورت مطلوب پیش نرفته است.علاوه بر این دربحث منصوری ما با مشکل تالابها هم مواجه هستیم که با مطالعه جامعی که در این خصوص انجام دادیم و با هزینههای هنگفتی که شده در نظر داریم سطح کار را بالاببریم تا تالاب را حفظ کنیم و طبق مکاتباتمان با محیط زیست مجوزهای لازم را دریافت می کنیم و قرار نیست هیچ گونه آسیبی به تالابها وارد شود و شرکت اویک هم در این زمینه وارد کار شده است.
*آقای مهندس در توسعه بخش سطح الارضی بخشی از این طرحها همانند رامشیر و منصوری با گذشت بیش از ۲ سال از زمان آغاز کار تا کنون تنها با پیشرفت حدود 5 درصدی مواجه هستیم؛ در حالیکه همانطور که مستحضر هستید بخش سطح الارضی دشوارترین بخش کار و البته مهم ترین آن است. واقعا دلیل اینگونه تاخیرهای قابل تامل چیست؟
با توجه به اینکه بنده ۲۸ سال از سوابق کاری خودم را در بخش سطح الارضی گذرانده ام در ابتدا باید در خصوص تعریف جهانی تاخیر در چنین پروژههایی سخن به میان آورم. تاخیر یعنی اختلاف بین برنامه و واقعیت؛ خوب ما وقتی وارد یک برنامه میشویم یک سری فرضیات را که ممکن است جلوی پیشرفت کار را بگیرد در نظر میگیریم که البته در بخش بینالملل هم تاخیرات در پروژهها وجود دارد. دراین بین اگر بخواهیم به طور مشخص به فرضیات خودمان در خصوص این پروژه ها بپردازیم باید در ابتدا تاکید کنم که متاسفانه برخی فرضیات در نظر گرفته شده در این پروژهها باشرایط ومحدودیت های پیش آمده منطبق نیست. برنامهریزی پروژهها بسیار فشرده انجام شده تا جاییکه بسیاری از احتمالات بدون شناوری و در خوشبینانهترین حالت ممکن برنامه ریزی شده بود.
هرچند باید بگویم ما طبق قانون پارکینسون بایستی حداقل زمان ممکن را برای اتمام فعالیتها درنظربگیریم، ودرمقابل قانون به ما اجازه میدهد که تاخیر مجاز تعریف شود. دلایل تاخیری که نه ریشه در اختیارات و توان پیمانکار و نه مدیر پروژه دارد.
طبق ماده ۴۳ شرایط عمومی۷ شرط وجود دارد که اگر اتفاق بیافتد تاخیر قانونی است، و حالا ما برای تطابق با این قانون پارکینسون و جلوگیری از وقت کشیها یک زمان غیرواقع درنظر میگیریم که زمان را کم کنیم تا کار سریعتر پیش برود.
دراین بین در بخش سطح الارض مشکل اینجاست که ماهیت کار به خودی خود تاخیر میخورد؛ زیرا بسیاری از فعالیتها زنجیروار درپی هم تعریف شده و چنانچه یکی از فعالیتهای بحرانی بدلایلی خارج از اختیار طرفین به تاخیر بیفتد کل پروژه با تاخیر مواجه خواهد شد بنابراین خیلی ازکارها را نمیتوان به صورت موازی پیش برد و ما باید این موضوع را در نظر بگیریم.
*منظور شما این است که عقب ماندگی ۹۵ درصدی از برنامه دراین پروژهها (رامشیر-منصوری) منطقی است؟
ببنید این فرضیاتی که گفتیم، ۲ پایه اساسی دارد، یکی داراییهای خود پیمانکاران است از جمله ماشین آلات، نیروی ماهر، وضعیت مالی مناسب و دولتی و خصوصی بودنشان است؛ از طرف دیگر بحث دوم ما مربوط به عوامل محیطی است که در اجرای یک پروژه بسیار اهمیت دارد.
*چه عوامل محیطی باعث چنین تاخیرهایی شده است؟
به عنوان مثال افزایش تحریمها که اگرچه پروژههای ما با در نظر گرفتن شرایط تحریمی کشور برنامه ریزی شده بود اما مشکلاتی چون افزایش بیرویه نرخ تسعیرارزبرای قراردادهای مرحله اول که بصورت ریالی بسته شده بود، بازهم تاثیر ویژه ای بر کار گذاشت..
در همان روزها بود که ما سفارش ساخت خطوط لوله ولوله های جداری خود را به یک شرکت داخلی سپردیم که مشکلات برسر راه اینکار باعث تاخیرهایی شد که به نوعی غیرقابل پیش بینی بود. اما بدلیل الزام به رعایت قانون حداکثرسازی ساخت داخل اجتناب ناپذیربود. مورد دوم ما سیل بی سابقه سال 97 و 98 بود که دسترسی به بخشی از تجیهزات سطحی ما را بامشکل مواجه نمود و بحث بعدی بیماری کرونا بود که به دلیل ایتلای همکاران در بدنه کارفرما و پیمانکار و نیز منع ترددها و تعطیلیها باعث تاخیر در کار ما شد.
همچنین پس ازحادثه آتش سوزی در چاه۱۴۷ رگ سفید، مقررات سختگیرانه خاصی لحاظ شد که از این دیدگاه، برخی از دکلهای ما در طرح نگهداشت رد صلاحیت شدند که همین امر باعث محدودیت در اشتغال دکلها شد.
بحث بعدی قانون بهره گیری حداکثری از توان داخلی بود که سال 98ابلاغ شد که باعث ایجاد موانعی برسر راه شد. اما مورد بعدی که بسیارمهم است بحث عدم تخصیص ارزخارجی است. ما در این طرح نگهداشت نتوانستیم از روش تخصیص ارز بهره ببریم و همه تعاملات وپرداختها ریالی انجام شد. برای مثال وقتی پیمانکار نیاز به یک متریال خاص دارد باید ریال را تبدیل به ارز مورد نظر خود کند و این ارز را به حساب شرکت خارجی انتقال دهد که در این میان ضرر مالی زیادی میبیند. ضمن اینکه هزینههای انتقال ارزنیزبرعهده پیمانکاراست. مورد بعدی ظرفیت سازندگان داخلی است که توان تولید آنان به نسبت نیاز ما بسیار کمتراست. وقتی از EPC و EPD صحبت میکنیم این P حلقه اتصال مهندسی به اجراست و اگر شما نتوانید خرید کنید نه میتوانید پروژه را مهندسی کنید و نه میتوانید آن را اجرا کنید. ضمن آنکه نباید فراموش کرد ۶۰ تا ۶۵ درصد قراردادهای ما مربوط به بخش کالاست، تا جاییکه بنده بارها در جلسات تاکید کرده ام تمام هم و تلاش خودمان را بایستی برای تبدیل تقاضا به عقد قرارداد صرف کنیم تا بتوانیم تاخیرات حداقلی داشته باشیم.
یا حتی همین قطعیهای مکرر برق که سبب بالارفتن قیمت سیمان و فولادشد، که گاهی حتی تبدیل به بهانه برای پیمانکاران ما شده است. اینها همه بحثهایی است که هر کدام باعث اختلال و تاخیر در کار میشود که متاسفانه خارج ازاختیارات من مجری و پیمانکاران است.
*در مورد تامین کالا ظاهراً بسیاری از نیازها از بخش انبار مناطق نفت خیز جنوب تامین شده؛ به نظر شما تاکید بر کمبود نیاز دراین بخش به عنوان یکی از اساسیترین دلایل تاخیر منطقی است؟
این کالاها با مجوز وزیر فقط برای چاههای اول تامین شد تا فقط دکلها برای حفاری چاهها سریعتر شروع به کار کنند. اما در مورد چاههای بعدی شرکتهای پیمانکاربا کالای خودشان کاررا به جلو بردند. البته برخی ازهمان کالاهایی هم که از انبار کارفرما بصورت کالای معوض برداشت شده بود توسط پیمانکاران به انباربازگردانده شده است. از من به شما نصیحت درهر پروژه در حال انجامی اگر میخواهید پیشرفت وموفقیت کاریک پروژه را پیشبینی کنید اول بپرسید برنامه تامین کالای پروژه چگونه است؟
نکته بعدی اما بحث نوع روشی است که برای نحوه سنجش پیشرفت پروژه در نظر گرفته میشود که بنده فکرمیکنم سختگیرانه باشد. ما باید بدانیم سنجش پیشرفت مخصوصا در بحث کالا در هر پروژه چگونه است.
*چه روشی برای پیشرفت این پروژهها در نظر گرفته شده است؟
نظامنامه ما که باعث نارضایتی پیمانکاران هم شد این بود که تا کالا به مرحله انبارکارفرما نرسد و تمام مدارک بازرسی تحویل نگردد پیشرفتی ازبابت کالا برای آنان ثبت نمیگردد. اگرمیخواستیم با قیاس پروژههای سابق رامشیر و منصوری را پیش ببریم درصد پیشرفت مورد اشاره شما به سه برابر رقم فعلی میرسید. ما دراین بخش از روشهای سختگیرانه و البته محصول گرا بهره بردیم و همین امر بخشی از دلیل انتشاررقمهای پایین درصد پیشرفت این پروژها تلقی میگردد.
*ظاهرا در بخش پرداختها به پیمانکاران دچار مشکلاتی شدهاید؟
یکی از اساسی ترین مشکلات ما بحث عدم تطابق پرداختها بوده چراکه طبق قانون ما بیشتر از ۲۵ درصد نمیتوانیم رقمی به پیمانکار پرداخت کنیم. بنابراین پیمانکار باید در ابتدا پیش پرداخت اولیه را به سازنده پرداخت کند و پس از آن با ارسال مستندات برای ما و بهره گیری از تضمین های بانکی ما ۲۵ درصد را به آنان پرداخت کنیم.
اما در سوی دیگر شرکت سازنده ۵۰ درصد پیشپرداخت را میخواهد و این عدم تعادل در پیش پرداختها بین پیمانکاران و شرکتهای سازنده باعث اختلاف مالی میشود که در نتیجه پیمانکاری که بالاخص خصوصی هستند و توان مالی دارند میتوانند ازپس هزینهها بربیایند ولی متاسفانه خصولتیها در این خصوص دچار مشکل میشوند و خب باعث شده پیمانکاران محدود بشوند. واقعا در بسیاری از موارد زیاده خواهی سازندگان داخلی پیمانکاران را با مشکلات اساسی مواجه کرده است؛ هرچند مهمترین عامل این درخواست سازندگان هزینههای تامین مواداولیه بوده که معمولا بایستی بصورت نقد پرداخت شود.
*آقای مهندس اشاره ای داشتید به بحث تاخیر مجاز، به نظر شما تاخیر مجاز در ۲۸ مخزن چه میزان است؟
بیش از ۸۰ درصد تاخیرات در قانون و طبق ماده ۴۳ مجاز است. این موارد شامل ۶ الی ۷ مورد است ، مثلا دستور تغییر کار، تاخیر در برخی از تعهدات از سمت کارفرما برای مثال در زمان تحویل برخی از پرداختها و یا تحویل زمین بدون معارض که نمونهاش را در نرگسی ورامین داشتیم ، بحث حوادث غیر قابل پیشبینی برای مثال سیل، بیماری،اعتصابات واینگونه موارد، بحث تغییر مقررات و قوانین برای مثال تغییردر قوانین و شرایط در گمرک، تعلیق مدت پیمان و یا وقوع برخی از شرایط که پیمانکار در آن مقصر نیست. مثل قطعی برق یا موضوع انجام کارهای مبالغ مشروط!
* در حال حاضر چه میزان تولید از ۶ بسته اولیه داریم؟ بنابر برنامه باید چه میزان تولید میکردیم؟
در حال حاضر پیمانکاران ۶ بسته اول حدود ۵ هزار بشکه تولید میکنند که البته طبق برنامه زمانبندی ای که داشتیم باید چیزی حدود ۲۶هزاربشکه تحویل میدادیم.
*تمام مشکلاتی که شما به عنوان دلایل تاخیر از آنان یاد کردید اغلب در بسیاری از پروژه ها دیده شده واقعا به نظرشما این دلایل برای چنین تاخیر قابل تاملی با احتساب چاههای تعمیری مورد قبول است؟
به نظر من نباید پروژهها را با هم مقایسه کرد چون براساس استاندارد مدیریت پروژه؛ پروژهها منحصربه فرد هستند. برای مثال درپروژههای قبلی یک زمانی درهای تمام دنیا به روی ما باز بود. کالا و پول دردسترس بود. برای مثال در یک طرح (گازمایع) ما در لندن با سازنده شروع به مراوده فنی میکردیم بلافاصله بعد ازیک هفته پیش پرداخت از PCC پرداخت میشد و شرکت خارجی تجیهزات را وارد میکرد و کار پیش میرفت.البته من با انتقاد شما موافقم اما درطرحهای قبلی بحث تحریم به شکلی که امروز گریبانگیرهستیم وجود نداشت.
*من با این موضوع مخالفم چون در زمان احمدی نژاد ما تحریم را داشتیم و بعضا به خاطر مسائل سیاسی هم با لجبازی شرکتها هم مواجه شده بودیم، بنابراین با تمام این شرایط تولید ما در آن زمان قابل قبول بود. اما موضوع من الان این است که صراحتا از شما میخواهم که به این سوال من پاسخ دهید که چرا طرحی که قرار بوده 2ساله تمام شود چرا تمام نشده، علی رغم این که طرح ۲۸ مخزن مصوبه شورای اقتصاد بوده؛ الان ایراد کجا بوده؟ طرح اولیه مشکل داشته؟ پیمانکاران کوتاهی کردند؟ مناطق به عنوان مجری نتوانسته کار را پیش ببرد؟ واقعا مشکل کجاست؟
به نکته خوبی اشاره کردید، اما آن چیزی که قبل داشتیم با چیزی که امروز داریم بسیار متفاوت است، در رابطه با مهندسی چاهها هیچ فرقی بین شصت سال پیش و الان نداریم و ما طبق تجربیات داخلی صنعت نفت این موضوعات را پیش میبریم پس نمیتوان گفت شناخت ازمخزن نداشتیم، اشتباه است اما در خصوص حفاری برخی شرایط پیچیده درمخزن ممکن است شمارا به تولیدی که برنامه داشتید نرساند.
درنهایت میخواهم بگویم مقایسه کردن در این موضوعات اشتباه است. به گفته متخصصان ۷۰ درصد موجبات شکست یک پروژه این است که شما 2 نسخه همسان برای آنها بریزید، بنابراین دلایل تاخیر پروژههای سابق با چیزی که امروز در طرح نگهداشت میبینید بسیارمتفاوت است.
در این میان دو ویژگی که من با آنها اشاره کردم بسیار حائزاهمیت است، یکی بحث فست تراک و عجلهای بودن کار که کار چندانی از ما دراین بخش ساخته نبوده و دیگری توانایی کم وبضاعت و ظرفیت پیمانکاران است که خب توان و ظرفیت پیمانکاران ما بیش از این نیست. اگر چه ما به آنها گفتیم که شما E&P هستید، ولیوقتی پای کار آمدند، ما باید آنها را مدیریت میکردیم؛ ما باید به آنها میگفتیم که مثلا یک مدیر بازرگانی داشته باشند ضمن اینکه اغلب آنها پیمانکاران تحت الارضی تلقی میشدند و در بخش مدیریت سطح الارضی بسیارضعیف بودند. به هرحال آرام ارام که به سمت جلو رفتیم کم کم حل شدند. برای مثال درمناقصات بعدی بخش سطح الارض و تحت الارض مشارکتی جلو رفتند و حالا در حال پیشرفت هستند و این نشان میدهد بلوغ این طرح در حال تحقق است.
*به اعتقاد کارشناسان تاخیر دراین طرح را باید در 2 نکته اساسی جستجو کرد، اول نوشتن یک نسخه واحد برای تمام مخازن و دیگری مربوط به پیمانکارانی است که تجربه کافی را نداشتند و آمدنشان در این عرصه به هر حال خودش نیازمند تجربه بیشتری بوده است درسته؟
در بخش اول شاید توضیح کافی نداده ام که بد برداشت کرده اید. خب ببینید هر طرح و پروژه ای که در طرح نگهداشت نوشته شده براساس نوع فعالیتهای سطح الارضی و تحت الارضی موردنیاز بوده ، برای مثال اگر در رامشیر ما سطحالارض بزرگتری داشتیم شرح کار هم به همان منوال نوشته شده اما زمان بندی کوتاه بوده است و ما ۴۲ ماه را ۲۴ ماه نوشتیم و حالا دربرای اصلاح برخی طرح ها ۳۰ ماهه نوشتیم و حداقل ۶ ماه به طرح اضافه کردیم.
مشکل اصلی عدم تطابق زمانبندی با واقعیت کار و محدودیتهایی بود که در بخش کالا وهمچنین شرایط محیطی که من عرض کردم، وجود داشت!
*اگر بخواهیم از صفر تا بیست به طرح ۲۸ مخزن نمره بدهید چند میدهید؟
من ۱۵یا ۱۶ میدهم. به چند دلیل اول به خاطر یکپارچگی که در طرح و هزینهها وجود دارد و سبب حفظ زنجیره تولید شده است. همچنین پرورش مدیران متخصص که هر روز به تعداد آنها افزوده میشودودرواقع ما ازپرورش مدیران پروژه به سمت مدیران طرح پیش رفتیم . در پایان میخواهم بگویم این تجربه اندوزیها و پرورشمدیران توانمند آینده دراین پروژهها همین دلیلی است که به نظرم طولانیشدن کار را به ضرر کارفرما بدل نمیکند ودرآینده ای نزدیک شاهد روانترشدن اجرای پروژهها خواهیم بود.
پست الکترونیکی نفتیها به نشانی naftiha.ir@gmail.com برای دریافت نقطه نظرات، پیشنهادها، انتقادها و شکایات شما به عنوان پل ارتباطی این پایگاه خبری – تحلیلی با شما مخاطبان عزیز، در دسترس قرار دارد که شما مخاطبین عزیز نفتی ها میتوانید از این طریق با ما در ارتباط باشید.
لینک مطلب: | http://naftiha.ir/News/41217.html |