نفتی ها /حقیقت ان است که آمریکا برای اعمال سراسری تحریم های مالی علیه ایران روی ارز دلار و هر ارز دیگر از جمله یورو نیازی به یک دست خط هم از دولت های اروپایی ندارد چه برسد به قانون یا همراهی عملی.
مکانیسم تحریم امریکا به این صورت است. هر نهادی که به یک عضو لیست تحریمی آمریکا در فقره اس دی ان لیست خدمت مالی برساند از چرخه دلار قطع می شود. و اگر بخواهد وصل شود ناچار از پذیرش جریمه سنگین است. این موضوع قبل و بعد از برجام بارها تکرار شده است و دولت های اروپایی هرگز کوچکترین دفاعی از بانک های موجود در خاکشان در مقابل این رویه نکرده اند.
چون نمی توانند دفاعی بکنند. این موضوع نه فقط درباره اروپا بلکه درباره سایر دول هم صادق است. آمریکا برای اعمال تحریم مالی جهانشمول علیه ایران هیچ نیازی، تاکید می کنم، هیچ نیازی به همراهی هیچ دولت دیگری ندارد. این حقیقت ناشی از نسبت عظیم تامین مالی و انتقال جهان به دلار است که به مراتب بیش از نسبت اقتصاد آمریکا به کل اقتصاد دنیاست. هیچ بانک معتبر یا نیمه معتبری بین دسترسی به بیش از 80 درصد از تراکنش های سوئیفت و تجارت حداکثر 60 میلیارد دلاری با ایران دومی را انتخاب نمی کند. خاصه آن که امریکا بارها با جریمه بانکهای مختلف با اعداد بسیار بزرگ تلخی مجازات را در جان بانکها میخکوب کرده است. برجام بدون آمریکا معنای اجرایی ندارد.
در تحریم کاتسا با رفتن بخش مهمی از اقتصاد ایران به مراتب دستور اجرایی تحریم های تروریستی یا در موارد شدید تر از کاتسا تروریست خطاب شدن بعضی نهادها، جریمه بانک خدمت رسان به اعضای لیست تحریمی موصوف، نه قطع شدن از دلار بلکه انتقال خود بانک خدمت رسان به اس دی ان لیست است. درست مثل سرطان، مثل سیاهچاله ای که همه چیز را ببلعد. برجام با اروپا را فراموش کنید.
در وضعیت "حدّی" شرایطی قابل تصور است که اروپا در ایران سرمایه گذاری کند و عواید خود را ببرد و ما از دریافت عواید از پروژه نفتی داخل خاک خودمان هم محروم باشیم. سایه ای از این حقیقت در سال 91 و در پروژه های نفتی مشترک با اروپایی ها قابل رصد است.
راه چیست؟
ایجاد روابط پولی پایدار با کشورهای همسایه و مقاصد اصلی مصارف ارز ایران. چرا تحریم های مالی آمریکا کشورهای اروپایی را به زحمت می اندازد ولی ممکن است روابط مالی ایران را با همسایه ها یا مقاصد ارزی اصلی قطع نکند؟ بدلایل بسیار مثل جغرافیا و سهولت قاچاق، در هم تنیدگی جمعیتی، تراز بودن یا قابل تراز شدن مبادلات ارزی با همسایگان یا مقاصد اصلی مصرف ارزی ،...
این حقایق نه ناشی از قدرت همسایگان بلکه ناشی از حقیقت جغرافیا است. آمریکا هم با فهم همین حقیقت از زمستان 95 به جای تلاش برای تخریب روابط پولی ایران مثلا با کشورهای اروپایی کوشید روابط ارزی ایران را با اچین، هند و ترکیه تخریب کند. متاسفانه در روزگاری که بانک مرکزی باید مانع از این تخریب می شد مسئولان محترم کارهای دیگری را مهمتر می پنداشتند.
پی نوشت:
بزرگترین ریسک تصور امکان ادامه حیات برجام با تکیه بر اروپا، آن است که اروپایی ها امتیازی را که نمی توانند بدهند با هزینه گزاف به ما خواهند فروخت .
لینک مطلب: | http://naftiha.ir/News/1649.html |