نفت / شناسه خبر: 40537 / تاریخ انتشار : 1400/2/11 14:41
|

حاشیه‌های نفت و انرژی/ از وعده بنزینی آقای کاندیدا تا ماجرای یک تصمیم ناگهانی در دقیقه ۹۰

حوزه نفت و انرژی همواره سرشار از حواشی و اتفاقات غیرمترقبه و داستان‌های مختلف است، که در این بخش به این حواشی خواهیم پرداخت.

نفتی ها /حاشیه نخست این هفته "نفتی‌ها" را با ماجرای یک تصمیم ناگهانی برای توسعه میادین گازی آن هم زمانی که تنها حدود ۱۲۰ روز به پایان فعالیت دولت تدبیر و امید باقی است آغاز می‌کنیم؛ وزیر نفت بعد از حدود ۸ سال به فکر توسعه سایر میادین گازی کشور به جز پارس جنوبی افتاده است.

اما سواای که در این میان مطرح می‌شود این است که، آیا بهتر نبود از ابتدای دولت یازدهم برنامه‌ای مدون جهت توسعه میادین گازی با اولویت میادین مشترک گازی تنظیم شود تا ضمن توسعه میادین مشترک گازی نظیر فرزاد الف و ب و سلمان که از سوی عربستان و امارات در حال برداشت و به تاراج رفتن است، شاهد افزایش درآمدهای ملی بودیم و از طرفی مشکلات کمبود گاز در کشور نیز برطرف و از ظرفیت خالی پالایشگاه‌های گازی در پارس جنوبی نیز استفاده می‌شد؟!

ابراهیم احمدی، کارشناس حوزه گاز در این خصوص در مصاحبه ای از طراحان این طرح پرسید با توجه به فوری جلوه دادن طرح و نزدیک بودن چالش گازی زمستان و تولید زودهنگام از طرح توسعه (احتمال ضعیف در سال ۱۴۰۱) بناست تا در کوتاه مدت (سال جاری و سال آینده) چه میزان از مشکلات نامتوازنی تولید و مصرف گاز کشور برطرف شود؟ آیا در این پروژه هم با نشان دادن شرایط حاد توازن گازی در کشور بناست تا پروژه به شکلی مدیریت و واگذار شود تا شرکت‌های عضو باشگاه نفت و نیرو منتفع نهایی باشند و سرنوشتی مانند طرح سپهر و جفیر (دو میدان غیرمشترک در غرب کارون) که با هزینه گزاف به شرکت توسعه نفت پاسارگاد واگذار شد، پیدا کنند؟!

وی با تاکید بر اینکه بهتر نبود به گزینه ذخیره سازی گاز که در سال ۹۰ به منظور برداشت حداکثری گاز در ۸ ماهه ابتدایی سال از مخزن مشترک پارس جنوبی و تزریق گاز سبک آن به میادین گازی داخلی مانند نار، کنگان، وراوی و سرخون جهت ذخیره سازی و استفاده در ۴ ماهه انتهایی سال که به برنامه‌ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران نیز ارائه شد، عمل می‌شد، گفت: در نتیجه این اقدام، ضمن برداشت حداکثری از پارس جنوبی، مشکل ناترازی گاز در زمستان کمی حل و فصل می‌شد؟ آیا اساساً شیخ الوزرا با همه طرح‌های بجایی که در دولت‌های نهم و دهم مطرح شده، مخالف است و با طرح‌های لحظه آخری سعی در بدهکار نمودن وزارت نفت بعد از خود دارد؟!! آیا این ریل گذاری در ماه‌های آخر دولت دوازدهم مورد پذیرش کارشناسان بی طرف که فارغ از مسائل سیاسی و جناحی به منافع ملی فکر می‌کنند، قرار دارد؟!

 

حاشیه دوم این هفته هم به وعده انتخاباتی یک کاندید ریاست جمهوری می‌پردازد.

در حال که کمتر از دو هفته به آغاز ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، بازار وعده و وعید داوطلبان گرم شده و کاندیداهای احتمالی بیش از پیش با برگزاری نشست یا مصاحبه با رسانه ها از وعده های خود رونمایی می کنند.

رامین مهمانپرست که کاندیدای دیپلمات این دوره است از برنامه هایش برای سیاست خارجی و مذاکره با آمریکا و برجام می گوید، حسن سبحانی چهره اقتصاددان با موشکافی مشکلات اقتصادی راه حل هایش برای برون رفت از وضع فعلی را مطرح می کند، محسن رهامی، فعال سیاسی اصلاح طلب از اعضای کابینه اش رونمایی کرده و وعده می دهد که نصف کابینه اش را زنان تشکیل دهد، حسین دهقان، کاندیدای نظامی تاکید کرده به موقع به اسرائیل ضربه خواهیم زد و گفته که تا آخر رقابت ها می ماند و رستم قاسمی، وزیر نفت دولت احمدی نژاد هم وعده های بنزینی می دهد و می گوید برای بهره‌مندی مردم از یارانه بنزین کارت سوخت هر نفر را به کارت ملی او وصل می‌کنیم تا هدفمندی به صورت عادلانه اجرا شود.

البته تلاش کاندیداها به همین سخنان منتهی نشده و اقدامای مانند دیدار با مولوی عبدالحمید، روحانی برجسته اهل سنت هم خبری بود که این هفته مورد توجه قرار گرفت. گفته شده که حسین دهقان و رستم قاسمی در دیداری با این چهره وعده داده‌اند که نسبت به رفع تبعیض ها اقدام کنند.
 

حاشیه سوم این هفته اما به طرح سوالی در خصوص پتروپالایشگاه‌ها و تعلل دولت در این خصوص می‌پردازد.

با توجه به تعلل بیش از یک ساله دولت در اجرای قانون پتروپالایشگاه‌ها چند سوال اساسی وجود دارد:

۱- با توجه به اینکه احداث پتروپالایشگاه‌ها و رهایی از خام‌فروشی نفت به سمت صادرات فرآورده‌های با ارزش افزوده بیشتر باعث بی‌اثر کردن تحریم‌های نفتی آمریکا می‌شود، دولت چه انگیزه‌ای از پشت پا زدن و استنکاف از اجرای قانون پتروپالایشگاه‌ها دارد؟

۲- در حال حاضر ۸ بخش خصوصی برای احداث پتروپالایشگاه‌ها با سرمایه‌های خودشان اعلام آمادگی کرده‌اند. این موضوع بدین معنی است که سرمایه‌گذاران بخش خصوصی در صورت رگولاتوری و سیاست‌گذاری درست وزارت نفت و مجموعه‌های دولتی قادر هستند حتی در شرایط اوج تحریم‌ها نیز پتروپالایشگاه‌های ایرانی را تاسیس کنند. پس دولت چرا با این اقدام مخالف است؟

وقتی نه بودجه‌ای از دولت کم می‌شود و نه قرار دولت تاسیس این پتروپالایشگاه‌ها را به عهده بگیرد پس دلیل این مخالفت‌ها چیست؟ آن هم در زمانی که بخش خصوصی آماده احداث پتروپالایشگاه‌هاست. آیا بهتر نیست در سال «تولید، پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها» اگر دولت واقعا قصدی برای پشتیبانی و مانع‌زدایی از طرح‌های پتروپالایشی ندارد، حداقل مانع‌تراشی نکند؟

۳- آیا این اقدام دولت در استنکاف از اجرای قانون پتروپالایشگاه‌ها را بازی در زمین آمریکا برای موثر نگه‌داشتن تحریم‌ها نفتی بر اقتصاد ایران نیست؟ وقتی سرمایه‌گذاران بخش خصوصی حاضر به احداث پتروپالایشگاه و بی‌اثر کردن تحریم نفتی هستند، چرا سیاست‌های دولت در جهت فعال نگه‌داشتن کارکرد تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران است؟ آیا با حفظ کارکرد چماق تحریم‌ها، بهانه‌های کافی برای وادار کردن نظام به مذاکره و امتیازدهی بیشتر فراهم نمی‌شود؟/فارس

 

حاشیه آخر هم به دلیل عجیب ظریف برای کاهش قیمت نفت می‌پردازد.

محمد جواد‌ ظریف وزیر امور خارجه، در بخشی از گفت‌وگوی خود با سعید لیلاز که از شبکه سعودی اینترنشنال پخش شد، به یک نکته مهم درباره کاهش قیمت نفت و مذاکرات برجام اشاره کرد که در نوع خود عجیب بود.

مصاحبه ظریف با ابهامات بسیاری مواجه است که بخشی از آن، با واقعیات جهانی فاصله بسیاری دارد. به عنوان نمونه او گفته است از روزی که تحریم‌های اوباما علیه ایران آغاز  شد و در سال ۲۰۱۶ پایان یافت، قیمت نفت روند نزولی خود را شروع کرد با این استدلال که واشنگتن می‌خواست نفت ایران را  «نمدمال» کند!

برای درک بهتر از گفته‌های عجیب وزیر امور خارجه، بهتر است نگاهی به بهای نفت از روز آغاز تحریم‌ها تا روز امضای برجام داشته باشیم. بر اساس آمارهای رسمی، قیمت نفت در سال ۲۰۰۹ که یک سال پیش از آغاز تحریم‌هاست، متوسط قیمت جهانی نفت، حدود ۶۲ دلار در هر بشکه بود که این رقم در سال ۲۰۱۰ یعنی سال نخست اجرای تحریم‌ها به رقم ۸۰ دلار رسید؛ قیمت نفت در سال ۲۰۱۱ به ۹۴ دلار افزایش یافت و سال ۲۰۱۲ را نیز با حدود همین رقم به اتمام رسانددر سال ۲۰۱۳ متوسط بهای هر بشکه نفت به ۹۷ دلار جهش یافت و سال ۲۰۱۴ را نیز با ۹۴ دلار به پایان برد.

پس تا دو سال پیش از توافق برجام، قیمت نفت در مسیر افزایش قرار داشت ولی از سال ۲۰۱۵ قیمت نفت در مسیر کاهشی قرار گرفت. گرچه برجام در سال ۲۰۱۶ تصویب شد اما مذاکرات جدی از سال ۲۰۱۵ توسط دولت تدبیر و امید پیش گرفته شد که همین موضوع درست با سقوط قیمت نفت همراه شده است.

اما دلیل این سقوط چه بوده است؟ گرچه ما قصد نداریم مانند وزیر امور خارجه، براحتی واقعیات را زیر پا بگذاریم ولی نکته جالب اینجاست که ظریف در بخشی دیگر از اظهارات خود، دلیل کاهش قیمت را پیشنهاد عربستان به امریکا عنوان کرده تا فشار اقتصادی به ایران افزایش یابد در حالی‌که امریکا به دلیل نیاز عمیق به قیمت بالای نفت، کاهش قیمت را یک سم مهلک‌ برای روند تولید نفت خود می‌دانست.

در آن دوره، موضوع تولید حداکثری شیل نفت برای خودکفایی امریکا از واردات، استراتژی اصلی کاخ سفید بود. عربستان از سال ۲۰۰۸ به بعد کاملا سیاست‌های ایالات متحده را برای بالا نگه داشتن قیمت پیاده می‌کرد ولی وقتی مذاکرات ایران و ۱+۵ جدی شد، ریاض برای نشان دادن ناراحتی خود از عدم مشارکتش در جریان مذاکرات، به یکباره از افزایش تولید خود برای از دور خارج کردن شیل نفت امریکا گفت.

به همین دلیل میانگین بهای جهانی نفت در سال ۲۰۱۶ به ۴۳ دلار رسید و در سال‌های بعد به بالای ۵۰ دلار رسید. دلیل افزایش قیمت هم پس از برجام، تکلیف امریکا و ترامپ به سعودی‌ها بود تا این کشور با کاهش تولید، به افزایش قیمت دامن‌ زده و‌ عاملی شوذ برای صعودی شدن تولید امریکا. به همین دلیل، عربستانی‌ها که بیشتر از قیمت، روی تثبیت بازار  خود تاکید داشتند، دو میلیون بشکه از تولید خود کاست.
 حال اینکه وزیر محترم، علاقه دارد همه موارد کذبی را که مطرح کرده، به برجام ربط دهد موضوعی است که شاید از بادکردن دستاورد دولت نشات می‌گیرد. بهتر بود آقای ظریف، بجای قالب کردن موارد اشتباه به عنوان گلابی‌های برجام، کمی سرچ می‌کردند تا اینگونه دچار چنین خطای فاحشی نشود./میز نفت

لازم به ذکر است درج اخبار حواشی هفتگی حوزه نفت و انرژی در این بخش به منزله تایید آنها نیست و سایت تحلیلی خبری نفتی‌ها صرفا گردآورنده اخبار در این بخش خبری می‌باشد.

لینک کوتاه

http://naftiha.ir/40537

کلیدواژه

حاشیه‌های نفت و انرژی

اخبار مرتبط

ارسال نظرات

captcha
آخبرین اخبار
پربیننده ترین ها