نفتی ها /حاشیههای نفت وانرژی هفته گذشته با خبر رویت دود از ساختمان وزارت نفت آغاز شد.
اوایل هفته گذشته بود که ساختمان مرکزی وزارت نفت واقع در خیابان طالقانی تهران دچار آتش سوزی و دودگرفتگی شد. جلال ملکی سخنگوی آتش نشانی در این خصوص گفت: تیم آتش نشانی این ساختمان اعلام کرده که به دلیل کم بودن میزان آتش سوزی، قادر به مهار آن است و آتش خیلی زود مهار شد که بعلت اتصالی در اتاق باغبان این وزراتخانه اتفاق افتاده بود.
مهردر این باره نوشت: نکته در خور توجه این اتفاق این است که نه تنها نیروهای تاسیساتی و مدیران وزارت نفت، بلکه حتی یک نفر از صدها کارمند وزارتخانه نیز در پی وقوع حادثه، با سامانه ۱۲۵ آتش نشانی تماس نگرفتند.
حاشیه بعدی این هفته هم به عملیات جاسوسی علیه صنایع نفتی ایران میپردازد.
نفت خبر در این رابطه نوشت: روزنامه نیویورک تایمز تلاش کرده تا سرنخی از موضوع بازداشت ۱۷ جاسوس توسط وزارت اطلاعات ایران پیدا کند. این روزنامه، به سراغ تاجران نفتی ایران رفته و طی مصاحبه با آنها اطلاعاتی درباره پیشنهادهای مالی اغوا کننده به آنها برای فروش اطلاعات نفتی ایران پیدا کرده است.
این گزارش همچنین مدعی است بخشی از تلاشهای ضد جاسوسی ایران را نیز کشف کرده است. (تاجران نفتی) هر چند ماه یکبار دفتر خود را تغییر میدهند و اسناد خود را تنها به صورت مکتوب نگهداری میکنند. آنها بر این تصور هستند که تحت نظارت قرار دارند و تلفنها و ایمیلهایشان رصد میشود. آنها جاسوس نیستند بلکه تاجران نفت ایران به شمار میآیند که در مسیر موضوعات مربوط به جاسوسی قرار گرفتهاند.
به هر حال مقامهای امریکایی واقف هستند که اطلاعات مربوط به صنایع نفتی ایران برای انها و آژانسهای امنیتی بسیار پر بها است.
فارغ از این که این جاسوسی را چه کسی انجام داده باشد تردیدی وجود ندارد که این اقدام به این قصد انجام شده تا میزان فروش نفت ایران در نهایت کاهش پیدا کند. بسیاری از تاجران گفتهاند که به آنها پیشنهادهای اغوا کنندهای در مقابل ارائه اطلاعات از فروش نفت ایران داده شده است.
حاشیه سوم هم به تلاشهای مسئولین برای ممنوعیت انتقال نمایندگان مجلس به وزارت نفت پرداخته است.
علی وقفچی، نماینده مردم زنجان در مجلس شورای اسلامی طی گفتگویی که با خبرگزای ها داشت گفت: طرحی برای یکسانسازی حقوق نمایندگان مجلس در حال تدوین است که تلاش میشود بر اساس آن جابجایی نمایندگان از سایر مجموعهها به وزارتخانههایی مثل وزارت نفت ممنوع شود.
زمانی که اختلاف حقوق نمایندگان با جامعه زیاد باشد، وکلای ملت با طرحها و لوایح که به آحاد جامعه کمک میکند مخالفت میکنند لذا با هدف افزایش کارایی مجلس و ایجاد عدالت در پرداختها، طرح یکسان سازی پرداخت حقوق نمایندگان مجلس را تدوین کردم.
حداکثر سقف حقوق و مزایای نمایندگان به جز هزینههای دفتری باید طبق قوانین حقوق و دستمزد مجلس باشد و نمایندگان باید از مجلس حقوق دریافت کنند.
بر اساس این طرح اگر نمایندگان از مجموعههای دیگری مثل وزارت نفت نیز حقوق دریافت میکنند نباید سقف حقوقشان بیشتر از حقوق نمایندگانی باشد که از مجلس حقوق دریافت میکنند.
حاشیه چهارم هم در رابطه با تلاشهای بیهوده مسئولین برای زنده نگه داشتن بورس نفت پرداخته است .
میز نفت در گزارشی تحت عنوان بیماری که حتی پلک هم نمیزند! در این خصوص نوشت:
بورس نفت، شکست خورده است؛ نسخهای که برای دور زدن تحریمها پیچانده شده بود به حالت احتضار درآمده است ولی عدهای نمیخواهند باور کنند کار بورس نفت تمام شده است، برایش نسخههای اصلاحی پیشنهاد میدهند و معتقدند باید تخفیف بیشتری برای محمولههای نفتی در نظر گرفت.
سال گذشته که این موضوع توسط معاون اول رئیس جمهور مطرح شد، با ذکر دلایلی نوشتیم که بورس نفت قطعا شکست خواهد خورد و همان نیز شد؛ حتی اشاره کردیم که دور از ذهن نیست که برای فضاسازی و موفق جلوه دادن بورس نفت، خود شرکت ملی نفت و شرکـتهای تابعه آن خریدار صوری محمولهها باشد مانند دولت دهم که شرکت نیکو به صورت چراغ خاموش، محمولههای عرضه شده را از کف بورس جمع کرد؛ این پیش بینی هم البته محقق شد.
در این دوره نیز دقیقا همین اتفاق رخ داد؛ وزارت نفت، خود محمولههایی را در بورس عرضه کرد و خود نیز خرید؛ بسیار شیک و تمیز. نکته جالب این است که در همان عرضههای اولیه حداقل ۶ دلار در هر بشکه تخفیف برای خریداران در نظر گرفته شد و بهقدری صحنهسازیها مهیج بود که بیشتر ناظران باور کردند واقعا رقابتی در بورس شکل گرفته و بخش خصوصی وارد ماجرا شده است!
هرچند که با توجه به مکانیزم خرید و تسویه محمولههای نفتی در بورس، شرکت ملی نفت سود بیشتری کسب میکند ولی باز هم خبری از خریداران نبود و نیست؛ شکستهای پی در پی عرضه نفت در بورس نه به دلیل مسائل مالی بلکه به دلیل امکان پذیر نبودن معاملات بورسی، در شرایط تحریمی فعلی است حتی اگر لاتهای نفتی به هزار بشکه کاهش داده شود.
حالا که صدای شکست بورس نفت بطور کامل شنیده شده است، عدهای که هنوز نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند، از تخفیفهای بیشتر میگویند؛ معتقدند باید قیمتها جذابتر شود در حالی که تخفیف پنهان و خوبی که در دلِ عرضههای شرکت ملی نفت وجود دارد، یک انگیزه مهم برای خریداران است.
قیمت نفت در کانال ۶۰ دلاری است و قطعا ارائه تخفیفهای بیشتر چیزی جز تضییع منافع ملی ندارد، آنهم برای مکانیزمی که حتی اگر برای متقاضیانش ۵۰ درصد تخفیف در نظر گرفته شود، باز هم خبری از مشتری واقعی نیست مگر آنکه بازهم خود شرکت ملی نفت خریدار آن باشد!
میخ آخر به تابوت بورس نفت، آماده کوبیده شدن است اما باز هم عدهای امید دارند که «میت»، حیات مییابد؛ بورس نفت مُرده است؛ وضعیت فعلیاش هم برای امروز نیست. بورس نفت زمانی شکست خورد که طرفدارانش، آن را یک معجزه برای دور زدن تحریمها دانستند و در بوق و کرنا کردند که اگر وزارت نفت، بورس نفت را حمایت کند میتوان کمک بزرگی به تداوم صادرات نفت کرد؛ به فراخور این فضاسازیها، منتقدان هم رویه دیگری را در پیش گرفتند. وقتی این موضوع سیاسی شد، هم طرفدارانش و هم منتقدانش دچار خطای «دید» شدند و با هر ابزاری به متهم کردن طرف مقابل پرداختند.
ورود کشمکشهای سیاسی به بورس نفت و بزرگنماییهای عجیب برای موفق جلوه دادن این ابزار فروش نفت، تاریخ مصرف بورس نفت را بسیار کوتاهتر از آن چیزی کرد که انتظارش میرفت. هرچه هم که تنفس دهان به دهان داده شود، تاثیری بر احیای راهکاری ندارد که اصولا در شرایط فعلی تبدیل به یک آزمون و خطا شده است.
بورس نفت به «هیچ» رسیده است؛ مانند بیماری که دچار مرگ مغزی شده و به لطف دستگاههای احیا، فقط نفس میکشد؛ روزی این دستگاه از «بیمار» جدا خواهد شد.
لازم به ذکر است درج اخبار حاشیههای نفت و انرژی به منزله تایید انها نیست و سایت تحلیلی خبری نفتیها صرفا گردآورنده این بخش خبری میباشد.